1. the replacement of obsolescent machinery
تعویض ماشین آلات قدیمی
2. the injured player's replacement
جانشین بازیکن مصدوم
3. the loss of blood during surgery and its replacement
از دست دادن خون طی جراحی و جایگزینی آن
4. The bike is in need of replacement.
[ترجمه ترگمان]موتور به تعویض نیاز دارد
[ترجمه گوگل]دوچرخه نیاز به جایگزینی دارد
5. They had great difficulty in finding a replacement.
[ترجمه ترگمان]آن ها مشکل بزرگی برای پیدا کردن یک جایگزین داشتند
[ترجمه گوگل]آنها در جستجوی جایگزینی دچار مشکل شدند
6. Complete replacement of the roof tiles would be very costly.
[ترجمه ترگمان]تعویض کامل کاشی های سقف بسیار پرهزینه خواهد بود
[ترجمه گوگل]جایگزینی کامل کاشی های سقف بسیار پر هزینه خواهد بود
7. The guard left before his replacement came.
[ترجمه ترگمان]نگهبان قبل از اینکه his برسه اونجا رو ترک کرد
[ترجمه گوگل]نگهبان سمت چپ قبل از جایگزینی آن آمد
8. The original furnishings are now in need of replacement.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تجهیزات اصلی نیاز به جایگزینی دارند
[ترجمه گوگل]مبلمان اصلی اکنون نیاز به جایگزینی دارد
9. What is the current replacement cost of these assets?
[ترجمه ترگمان]هزینه جایگزین فعلی این دارایی ها چیست؟
[ترجمه گوگل]هزینه جایگزاری فعلی این دارایی چیست؟
10. She had a hip replacement six years ago.
[ترجمه ترگمان] شش سال پیش یه جایگزین hip داشت
[ترجمه گوگل]او شش سال پیش یک جراحی داشت
11. He came on as a replacement for the injured striker.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان جایگزینی برای مهاجم زخمی وارد عمل شد
[ترجمه گوگل]او جایگزین مهاجم مصدوم شد
12. Do you know where I can get the replacement part?
[ترجمه ترگمان]میدونی کجا میتونم بخش جایگزینی رو پیدا کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید کجا می توانم جایگزین را دریافت کنم؟
13. Rare instruments are usually insured for their full replacement value.
[ترجمه ترگمان]ابزارهای نادر معمولا برای ارزش تعویض کامل خود بیمه می شوند
[ترجمه گوگل]معمولا ابزارهای نادری برای ارزش جایگزینی کامل خود بیمه می شوند
14. My grandmother's having a hip replacement.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم یک جایگزینی کفل داره
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من جایگزین لگن است