کلمه جو
صفحه اصلی

thinner


معنی : رقیق کننده، کم کننده، نازکتر، کم پشت تر
معانی دیگر : (شخص و به ویژه ماده ای که چیزی را رقیق می کند) تینر، رقیق ساز، آبناک ساز، نازک کننده

انگلیسی به فارسی

نازک کننده، کم کننده، رقیق کننده، نازکتر، کم پشتتر


نازکتر، رقیق کننده، کم کننده، کم پشت تر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: turpentine or other liquid used for diluting paint to the desired consistency.

(2) تعریف: one that thins.
صفت ( adjective )
• : تعریف: comparative of thin.

• substance acting to thin or dilute another (especially paint)
thinner is a liquid which you add to another liquid such as paint, in order to make it less thick and easier to use.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] حلال رقیق کننده
[عمران و معماری] تینر
[نساجی] تینر - ماده رقیق کننده - ماده روان کننده

مترادف و متضاد

رقیق کننده (اسم)
diluent, thinner, diluter, dilutor

کم کننده (اسم)
thinner

نازکتر (صفت)
thinner

کم پشت تر (صفت)
thinner

جملات نمونه

1. the dilution of paint with thinner
رقیق کردن رنگ با تینر

2. She should wear a thinner shirt in summer.
[ترجمه ترگمان]او باید در تابستان پیراهن نازکی به تن کند
[ترجمه گوگل]او باید تابستان نازک تر پیراهن بپوشد

3. Turn is winter, sunshine getting thinner and pale.
[ترجمه ترگمان]زمستان، زمستان، آفتاب، لاغرتر و پریده رنگ می شود
[ترجمه گوگل]روشن شدن زمستان، تابش آفتاب و نازک شدن است

4. He's much thinner nowadays than he used to be; I think he's been ill.
[ترجمه ترگمان]این روزها کم تر لاغرتر از آن است که قبلا باشد؛ فکر می کنم مریض بوده
[ترجمه گوگل]او امروزه بسیار نازک تر از گذشته است؛ فکر می کنم او بیمار است

5. The twins were dressed differently and one was thinner than the other.
[ترجمه ترگمان]دوقلوها جور دیگری لباس پوشیده بودند و یکی از آن ها لاغرتر از دیگری بود
[ترجمه گوگل]دوقلوها متفاوت بودند و یکی کمتر از دیگری بود

6. You get thinner every time I see you, Sara - you're wasting away!
[ترجمه ترگمان]، هر دفعه که دیدمت لاغرتر میشی، سارا داری وقتت رو تلف می کنی
[ترجمه گوگل]هر بار که شما را می بینم، سارا ضعیف تر می شود - سارا - شما هدر می دهید!

7. You can stir a small amount of thinner in the paint.
[ترجمه ترگمان]می توانید مقدار کمی لاغرتر از رنگ را تکان بدهید
[ترجمه گوگل]شما می توانید مقدار کمی نازک را در رنگ بکشید

8. Fit it in place of an existing thinner jacket, and over any shrunk-on rigid foam insulation your cylinder may have.
[ترجمه ترگمان]آن را در جای یک جلیقه نازک تر موجود قرار دهید، و روی هر گونه عایق بندی فوم سفت و سخت shrunk که سیلندر شما ممکن است داشته باشد
[ترجمه گوگل]جای آن را به جای ژاکت نازک موجود، و بیش از هر عایق فشرده فشرده سفت و سخت مورد استفاده قرار دهید

9. The knot of footsteps spread thinner into distance. Into silence.
[ترجمه ترگمان]جای پا به فاصله کمی تنگ تر می شد در سکوت
[ترجمه گوگل]گره قدم به سمت دیوار گسترش می یابد به سکوت

10. He'd got thinner and the blue eyes were getting watery, but nothing would persuade him to rest.
[ترجمه ترگمان]او لاغر شده بود و چشمان آبی داشت خیس می شد، اما هیچ چیز او را قانع نمی کرد که استراحت کند
[ترجمه گوگل]او ضعیف تر شد و چشم های آبی آب شدن داشت، اما هیچ چیز او را مجبور به استراحت نکرد

11. The elegant brunette was thinner, longer, and more sophisticated.
[ترجمه ترگمان]آن مو مشکی زیبا لاغرتر و بلندتر و بیشتر پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]سبزه ظریف نازک تر، بلندتر و پیچیده تر بود

12. She was younger, thinner, more worried.
[ترجمه ترگمان]او کوچک تر، لاغر و بیشتر نگران بود
[ترجمه گوگل]او جوان تر، نازک تر، بیشتر نگران بود

13. But we all slept badly in the thinner air, suffering headaches and breathlessness.
[ترجمه ترگمان]اما همه ما در هوای مه آلود، سردرد و تنفس بد خوابیده بودیم
[ترجمه گوگل]اما ما همه در هوا نازک تر خوابیدیم، سردرد ها و تنفس را تجربه کردیم

14. Although the strength would be adequate, the thinner section makes the handlebar uncomfortable to hold.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این قدرت کافی خواهد بود، بخش باریک تر آن را معذب می کند
[ترجمه گوگل]اگر چه قدرت کافی است، بخش نازک تر، باعث می شود که صندلی ناراحت شود

پیشنهاد کاربران

مثال:
X is 10 percent thinner than Y - - ایکس ۱۰ درصد نازک تر از وای است.


کلمات دیگر: