کلمه جو
صفحه اصلی

time scale


مقیاس زمانی

انگلیسی به فارسی

مقیاس زمانی


انگلیسی به انگلیسی

• the time scale of an event is the length of time during which it happens.
period of time allowed for something to be completed; arrangement relative to the time in which an event takes place (in history or in geologic or cosmic time)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] مقیاس زمان
[آب و خاک] واحد زمانی، مقیاس زمانی
[صنعت] مقیاس زمانی

جملات نمونه

1. Can you give me any sort of time scale for the completion of the building work?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید برای تکمیل کار ساختمان یک مقیاس زمانی به من بدهید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم هر زمان که به پایان کار ساختمانی می روید مراجعه کنم؟

2. In many contexts, independence within a reasonable time scale may be the best option: but not necessarily.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از زمینه ها، استقلال در یک مقیاس زمانی معقول می تواند بهترین گزینه باشد: اما لزوما
[ترجمه گوگل]در بسیاری از زمینه ها، استقلال در مقیاس زمانی مناسب ممکن است بهترین گزینه باشد، اما نه لزوما

3. On a geologic time scale of millions to hundreds of millions of years, Earth is far less stable.
[ترجمه ترگمان]زمین در مقیاس زمان زمین شناسی میلیون ها میلیون سال، کم تر پایدار است
[ترجمه گوگل]زمین در طول یک ماهواره میلیونها صدها میلیون سال، زمین کمتر پایدار است

4. However, this does not persist over a long time scale and is often not to be observed at all.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مساله در طول یک مقیاس زمانی طولانی ادامه پیدا نمی کند و اغلب دیده نمی شود
[ترجمه گوگل]با این حال، این در طول مقیاس زمانی طولانی ادامه نیافته است و اغلب در همه موارد دیده نمی شود

5. A composite isothermal curve covering the required extensive time scale can then be constructed from data collected at different temperatures.
[ترجمه ترگمان]پس از آن یک منحنی ایزوترمال شکل گرفته که نیاز به مقیاس زمانی مورد نیاز را پوشش می دهد، می تواند از داده های جمع آوری شده در دماهای مختلف ساخته شود
[ترجمه گوگل]منحنی جزر و مدی جزر و مد مواد جامد که مقیاس زمان بندی مورد نیاز را پوشش می دهد می تواند از داده های جمع آوری شده در دماهای مختلف ساخته شود

6. Before very long on a planetary time scale the surface temperatures would reach Cytherean values.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه در مقیاس زمانی سیاره ای، دمای سطح به مقادیر Cytherean برسد
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه در طول مقیاس زمانی سیاره ای، مدت زمان طولانی، دمای سطح به مقادیر Cytherean برسد

7. The time scale over which uplift takes place depends upon the way in which heat is transferred through the lithosphere.
[ترجمه ترگمان]مقیاس زمانی که بربلندی در آن اتفاق می افتد بستگی به روشی دارد که در آن گرما از درون lithosphere منتقل می شود
[ترجمه گوگل]مقیاس زمانی که افزایش آن اتفاق می افتد بستگی به نحوه انتقال گرما از طریق لیتوسفر دارد

8. The Phanerozoic time scale of rocks containing fossils of higher organisms represents 570 million years.
[ترجمه ترگمان]مقیاس زمان phanerozoic شامل fossils از موجودات زنده، ۵۷۰ میلیون سال را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مقیاس زمانی Phanerozoic از سنگهایی حاوی فسیل های موجودات زنده بالاتر از 570 میلیون سال است

9. The time scale is measured in years rather than months.
[ترجمه ترگمان]مقیاس زمانی به جای ماه ها اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]مقیاس زمانی در سالها به جای ماه ها اندازه گیری می شود

10. Heath did not indicate a time scale for unification, but appears to have seen it materialising even sooner than Wilson.
[ترجمه ترگمان]هیث نشان دهنده یک مقیاس زمانی برای اتحاد نبود، اما به نظر می رسد که آن را حتی زودتر از ویلسون دیده باشد
[ترجمه گوگل]هیت مقیاس زمانی برای متحد شدن را نشان نمی دهد، اما به نظر می رسد که آن را تحقق حتی زودتر از ویلسون

11. Most frightening of all is the time scale.
[ترجمه ترگمان]Most از همه، مقیاس زمانی است
[ترجمه گوگل]بیشتر ترسناک ترین مقیاس زمانی است

12. The time scale in this example is Days, at bottom left.
[ترجمه ترگمان]مقیاس زمانی در این مثال روزها، در پایین سمت چپ است
[ترجمه گوگل]مقیاس زمانی در این مثال روز است، در سمت چپ پایین

13. But now this time scale has shrunk to about 50 years, or less.
[ترجمه ترگمان]اما اکنون این مقیاس زمان به حدود ۵۰ سال یا کم تر کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]اما اکنون این مقیاس زمانی تا حدود 50 سال یا کمتر کاهش یافته است

14. Design and make a set of computer time scale experiment system on 82B Lab desk, include four phase time eletronic level and two phase working pulse.
[ترجمه ترگمان]طراحی و ایجاد یک مجموعه از سیستم آزمایش مقیاس زمان کامپیوتر بر روی میز ۸۲ B، شامل چهار مرحله مرحله گذار فاز و دو پالس کار فاز است
[ترجمه گوگل]طراحی و ساخت مجموعه ای از سیستم آزمایشگاهی در زمان آزمایشگاه در آزمایشگاه 82B شامل چهار مرحله زمان الکترونیک و پالس دو فاز کار می شود

15. Police officers are trying to construct the timescale of events leading up to the murder.
[ترجمه ترگمان]افسران پلیس در حال تلاش برای ساخت زمان بندی رویداده ای منتهی به این قتل هستند
[ترجمه گوگل]افسران پلیس در حال تلاش برای ایجاد زمان وقوع رویدادهای ناشی از قتل هستند

16. He gave no timescale for these steps.
[ترجمه ترگمان]برای این پله ها به هیچ دردی نمی خورد
[ترجمه گوگل]او برای این مراحل هیچ زمانبندی نکرد

17. What's the timescale for the project?
[ترجمه ترگمان]زمان بندی پروژه چیست؟
[ترجمه گوگل]طرح زمانی برای پروژه چیست؟

18. The timescale for completing the work would be fairly tight.
[ترجمه ترگمان]زمان بندی برای تکمیل کار نسبتا دشوار خواهد بود
[ترجمه گوگل]زمانبندی برای تکمیل کار، نسبتا تنگ است

19. Another possibility is that the timescale represents recurrence in a physical limit-cycle, for example unstable flaring in a pair-plasma.
[ترجمه ترگمان]یک احتمال دیگر این است که مقیاس زمانی نشان دهنده عود در یک چرخه محدود فیزیکی، برای مثال سوختن ناپایدار در یک جفت پلاسما است
[ترجمه گوگل]احتمال دیگر این است که زمانبندی نشان دهنده عود در یک دوره زمانی فیزیکی فیزیکی است، مثلا نشتی نشتی در یک پلاسمای جفت

20. A timescale indicator and action plan for achievement should also be agreed.
[ترجمه ترگمان]یک شاخص زمانی و برنامه اقدام برای دستیابی نیز باید مورد توافق قرار گیرد
[ترجمه گوگل]شاخص زمانبندی و برنامه عملیاتی برای دستیابی نیز باید توافق شود

21. Opposition figures expressed concern that this timescale would not give newly emerging political parties sufficient time to establish themselves.
[ترجمه ترگمان]چهره های مخالف ابراز نگرانی کردند که این دوره زمانی به احزاب سیاسی نوظهور فرصت کافی برای تاسیس خود نمی دهد
[ترجمه گوگل]چهره های مخالف ابراز نگرانی کرده اند که این زمانبندی برای احزاب سیاسی تازه در حال ظهور زمان کافی برای ایجاد خود را ندارد

22. You will appreciate that this is a tight timescale given the range of information requested.
[ترجمه ترگمان]شما تقدیر خواهید کرد که این یک بازه زمانی تنگ است که طیف وسیعی از اطلاعات درخواست شده را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]شما قدردانی می کنید که این محدوده ای از اطلاعات درخواست شده در یک زمان دقیق است

23. We decided to withdraw, to return to a timescale measured by the rise and fall of the sun.
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم عقب نشینی کنیم و به یک دوره زمانی که از بالا و پایین خورشید اندازه گیری می شود برگردیم
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم به عقب بر گردیم، تا زمانیکه با افزایش و سقوط خورشید اندازه گیری شود

24. They establish a conventional pattern and timescale for basic interlocutory stages in personal injury litigation.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک الگوی مرسوم و زمان بندی را برای مراحل اولیه interlocutory در دعوای قضایی شخصی ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک الگوی معمول و زمانبندی برای مراحل اساسی اولیه در دعاوی مصیبت شخصی ایجاد می کنند

25. Patients need information regarding the treatment plan, its timescale and any alternative options should the side-effects become too severe to continue.
[ترجمه ترگمان]بیماران به اطلاعات مربوط به برنامه درمان، زمان بندی آن و هر گونه گزینه های جایگزین برای ادامه کار نیاز دارند
[ترجمه گوگل]بیماران نیاز به اطلاعات مربوط به برنامه درمان، زمان بندی آنها و گزینه های جایگزین باید عوارض جانبی برای ادامه بیش از حد شدید باشد

26. We can corroborate our timescale of the circulation by looking at the changes in density surface of the salinity minimum.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم با نگاه کردن به تغییرات سطح چگالی حداقل میزان شوری را تایید کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم با توجه به تغییرات سطح تراکم حداقل شوری، دوره زمانی ما از گردش را تایید کند

27. Because of the timescale the estate agents being paid up to £ 95 for each house valued are thought to be rushing the work.
[ترجمه ترگمان]به دلیل مقیاس زمانی که نمایندگان املاک و مستغلات تا ۹۵ پوند بابت هر خانه ای که ارزش دارد به محل کار هجوم می برند، پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]به علت زمان بندی، کارکنان املاک به مبلغ 95 پوند برای هر خانه ارزیابی می شوند

28. As yet, no definite timescale for assessment by a certification body has been set.
[ترجمه ترگمان]تاکنون، هیچ دوره زمانی مشخصی برای ارزیابی توسط یک هیات صدور گواهی نامه تعیین نشده است
[ترجمه گوگل]تا به حال، هیچ زمان مشخصی برای ارزیابی توسط یک سازمان صدور گواهینامه تعیین نشده است

29. We hope the negotiations will be completed within a six-month timescale.
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که مذاکرات ظرف یک دوره زمانی شش ماهه تکمیل شود
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم مذاکرات به مدت شش ماه تکمیل شود

پیشنهاد کاربران

بازده زمانی، زمانبندی، مقیاس زمانی


کلمات دیگر: