کلمه جو
صفحه اصلی

diastase


معنی : دیاستاز، واسطه پدیدههای حیاتی
معانی دیگر : (زیست شناسی) دیاستاز (آنزیم آمیلازی که می تواند نشاسته ها را به مالتوز و سپس به دکستروز تبدیل کند)، قند شکر، enzyme : تش

انگلیسی به فارسی

( enzyme =) (کالبدشناسی) دیاستاز، واسطه پدیده‌های حیاتی


دیاستاز، واسطه پدیدههای حیاتی


انگلیسی به انگلیسی

• enzyme found in malt that catalyzes the breakdown of starch into maltose (biochemistry)

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] دیاستاز : نام قدیمی آنزیم است
[نساجی] آنزیم دیاستاز

مترادف و متضاد

دیاستاز (اسم)
diastase, enzyme

واسطه پدیده های حیاتی (اسم)
diastase, enzyme

جملات نمونه

1. The test of diastase findings even more confirmed the reliability of the means's curative action from the objective angle.
[ترجمه ترگمان]آزمون یافته های diastase حتی بیشتر اطمینان حاصل از عمل درمانی ابزار را از زاویه عینی تایید می کند
[ترجمه گوگل]تست یافته های دیاستاز حتی بیشتر اعتبار عمل جراحی وسیله را از زاویه هدف تایید کرد

2. Abstract The changes of weights, various sugars and diastase of the old seale and bud in Fritillaria thunbergiiwere studied in the alternate process of the new and old organs.
[ترجمه ترگمان]چکیده تغییرات وزن ها، قندها و diastase های مختلف seale و جوانه در Fritillaria thunbergiiwere در فرآیند متناوب اندام های جدید و قدیمی مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]چکیده تغییرات وزن، قندهای مختلف و دیازاستاز جوجه و جوجه های قدیمی Fritillaria thunbergii در فرآیند متناوب ارگان های جدید و قدیم مورد مطالعه قرار گرفته است

3. The changes of weights, various sugars and diastase of the old seale and bud in Fritillaria thunbergiiwere studied in the alternate process of the new and old organs.
[ترجمه ترگمان]تغییرات وزن ها، قندها و diastase های مختلف seale و نطفه در Fritillaria thunbergiiwere در فرآیند متناوب اندام های جدید و قدیمی مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]تغییرات وزن، قندهای گوناگون و دیاستاز از جوجه های قدیمی و جوانه Fritillaria thunbergii در فرآیند متناوب ارگان های جدید و قدیمی مورد مطالعه قرار گرفتند

4. This experiment was carried out based on three different simples of honey, using test-tube colorimetric method to measure the diastase number in honey.
[ترجمه ترگمان]این آزمایش براساس سه simples مختلف عسل با استفاده از روش colorimetric test برای اندازه گیری عدد diastase در عسل انجام شد
[ترجمه گوگل]این آزمایش براساس سه عدد عسل انجام شد و با استفاده از روش رنگ سنجی آزمایشگاهی برای اندازه گیری تعداد دیاستاز در عسل انجام شد

5. Nevski were treated with different concentration of NaCl to investigate the changes of diastase activity, SOD activity, POD activity and soluble carbohydrate content during the germinating process.
[ترجمه ترگمان]غلظت های مختلفی از NaCl به منظور بررسی تغییرات فعالیت diastase، فعالیت sod، فعالیت POD و محتوای کربوهیدرات محلول در طول فرآیند جوانه زنی، تیمار شدند
[ترجمه گوگل]Nevski با غلظت مختلف NaCl به منظور بررسی تغییرات فعالیت دیاستاز، فعالیت SOD، فعالیت POD و محتوای کربوهیدرات محلول در طی پروسه جوانه زنی، تحت درمان قرار گرفتند


کلمات دیگر: