1. The boss flipped out when he heard you lost the account.
[ترجمه ترگمان]رئیس وقتی شنید که تو حساب رو از دست دادی بیرون پرید
[ترجمه گوگل]وقتی شنیده می شود که حساب شما را از دست داده، رئیس بیرون زده است
2. He flipped on the radio to get the hourly news broadcast.
[ترجمه ترگمان]او رادیو را ورق زد تا پخش اخبار ساعتی را به دست بیاورد
[ترجمه گوگل]او در رادیو پخش می شود تا پخش برنامه های ساعتی را انجام دهد
3. It's too flipping cold to go outside!
[ترجمه ترگمان]هوا خیلی سرد است که بیرون بروم!
[ترجمه گوگل]برای رفتن به بیرون، خیلی سرد است
4. The diver flipped over backwards into the water.
[ترجمه ترگمان]غواص به طرف آب شیرجه زد
[ترجمه گوگل]غواص به عقب به سمت آب افتاد
5. When the great fish flipped over on its back,we knew it was almost dead.
[ترجمه ترگمان]وقتی ماهی بزرگ به پشتش ضربه زد، ما می دانستیم که او تقریبا مرده
[ترجمه گوگل]هنگامی که ماهی بزرگ بر روی پشت آن قرار گرفت، می دانستیم که تقریبا مرده است
6. He flipped the top off the bottle and poured himself a drink.
[ترجمه ترگمان]دستش را روی بطری انداخت و یک نوشیدنی برایش ریخت
[ترجمه گوگل]او بالای بالون از بطری تلنگر شد و خودش را نوشید
7. She flipped for his red hair and freckles.
[ترجمه ترگمان]به خاطر موهای قرمز و کک مکی رنگش پرید
[ترجمه گوگل]او برای موهای قرمز و شکم هایش تلنگر شده است
8. The trade deficit is the flip side of a rapidly expanding economy.
[ترجمه ترگمان]کسری تجاری طرف دیگر اقتصاد در حال توسعه است
[ترجمه گوگل]کسری تجاری از طرف یک اقتصاد سریع در حال رشد است
9. The man flipped at a fly with a fly swatter.
[ترجمه ترگمان]مرد با مگسی پرید و به پرواز درآمد
[ترجمه گوگل]این مرد با یک پرواز با یک سوسک پرواز پرواز کرد
10. This is such a flipping horrible picture.
[ترجمه ترگمان]این عکس وحشتناکی است
[ترجمه گوگل]این یک تصویر وحشتناک کلاسیک است
11. They flipped a coin to decide who would go first.
[ترجمه ترگمان]آن ها سکه را برداشتند تا تصمیم بگیرند که کی زودتر حرکت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند کدام یک از سکه ها را انتخاب کنند
12. He flipped the lid open and looked inside the case.
[ترجمه ترگمان]در جعبه را باز کرد و داخل کیف را نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او باز را باز کرد و در داخل مورد نگاه کرد
13. At one point the dancers flipped onto their backs and splayed their legs.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه رقاص ها به پشت سرشان ضربه زدند و پاهایشان را روی زمین پهن کردند
[ترجمه گوگل]در یک لحظه رقصندگان بر روی پشت خود تلنگر شدند و پاهایشان را به هم ریختند
14. Each classroom has a flip chart to write on.
[ترجمه ترگمان]هر کلاس یک نمودار فلیپ چارت برای نوشتن دارد
[ترجمه گوگل]هر کلاس درس دارای یک نمودار تلنگر برای نوشتن است