کلمه جو
صفحه اصلی

resource allocation


تخصیص منابع

انگلیسی به فارسی

تخصیص منابع


انگلیسی به انگلیسی

• allotment of computer resources (memory, computer time, etc.) to the different processes by the operating system

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] اختصاص منبع ؛ تخصیص منابع
[صنعت] تخصیص منبع
[ریاضیات] تخصیص منابع، تخصیص منبع

جملات نمونه

1. Such a pattern of resource allocation is called a Pareto optimum.
[ترجمه ترگمان]چنین الگویی از تخصیص منابع یک بهینه پارتو نامیده می شود
[ترجمه گوگل]چنین الگوی تخصیص منابع بهترین گزینه برای پارتو است

2. Resource allocation is also relevant, particularly where charging policies are formulated on a means-tested basis.
[ترجمه ترگمان]تخصیص منابع نیز مرتبط است، به خصوص در مواردی که سیاست های شارژ بر مبنای روش های تست شده فرموله می شوند
[ترجمه گوگل]تخصیص منابع نیز اهمیت دارد، به ویژه در مواردی که خط مشی های شارژ براساس معیار مورد آزمایش قرار می گیرد

3. The presumption is that resource allocation will be improved upon by this type of government activity.
[ترجمه ترگمان]فرض بر این است که تخصیص منابع با این نوع فعالیت دولت بهبود خواهد یافت
[ترجمه گوگل]پیش فرض این است که تخصیص منابع توسط این نوع فعالیت های دولتی بهبود می یابد

4. The report of the Resource Allocation Working Party in 1976 is the latest and boldest attempt so far.
[ترجمه ترگمان]گزارش تخصیص منابع مربوط به تخصیص منابع در سال ۱۹۷۶ آخرین و boldest تلاش اخیر است
[ترجمه گوگل]گزارش گروه کاری تخصیص منابع در سال 1976، آخرین و جسورترین تلاش تاکنون است

5. The budgetary process focuses more clearly on the resource allocation process with more thorough scrutiny of existing commitments.
[ترجمه ترگمان]فرآیند بودجه بیشتر بر روی فرآیند تخصیص منابع با موشکافی دقیق تری از تعهدات موجود تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]فرآیند بودجه بیشتر به روش تخصیص منابع با تردید بیشتر بر تعهدات موجود متمرکز شده است

6. Proposals for resource allocation according to quality of teaching as well as research endeavour are undoubtedly overdue.
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها برای تخصیص منابع با توجه به کیفیت تدریس و همچنین تلاش تحقیقاتی خیلی دیر شده است
[ترجمه گوگل]پیشنهادهایی برای تخصیص منابع با توجه به کیفیت آموزش و همچنین تلاش تحقیق بدون شک ناامید کننده است

7. The final perspective upon resource allocation is by age group.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه نهایی در مورد تخصیص منابع توسط گروه سنی می باشد
[ترجمه گوگل]نگرش نهایی به تخصیص منابع توسط گروه سنی است

8. What moral principles are relevant to resource allocation in the context of the technological imperative?
[ترجمه ترگمان]کدام اصول اخلاقی مربوط به تخصیص منابع در زمینه ضرورت فن آوری هستند؟
[ترجمه گوگل]اصول اخلاقی مربوط به تخصیص منابع در زمینه ضرورت تکنولوژیک چیست؟

9. More economic patterns of resource allocation will result as underlying comparative advantages are allowed to exert their full potential.
[ترجمه ترگمان]الگوهای اقتصادی بیشتری از تخصیص منابع به عنوان مزایای رقابتی اساسی در نظر گرفته می شوند تا پتانسیل کامل خود را اعمال کنند
[ترجمه گوگل]الگوهای اقتصادی بیشتری از تخصیص منابع منجر خواهد شد، زیرا مزایای مقایسهای مبنایی به پتانسیل کامل خود اعمال می شود

10. It is essential that the impact of resource allocation formula is justifiable on grounds other than the composition of any particular formula.
[ترجمه ترگمان]ضروری است که تاثیر فرمول تخصیص منابع بر پایه غیر از ترکیب هر فرمول خاص، قابل توجیه باشد
[ترجمه گوگل]ضروری است که تأثیر فرمول تخصیص منابع بر مبنای غیر از ترکیب هر فرمولی خاص قابل توجیه باشد

11. Resource allocation in the near future requires accurate information not only for each school but within a school for each year.
[ترجمه ترگمان]تخصیص منابع در آینده نزدیک نیازمند اطلاعات دقیق نه تنها برای هر مدرسه بلکه در یک مدرسه برای هر سال است
[ترجمه گوگل]تخصیص منابع در آینده نزدیک نیازمند اطلاعات دقیق نه تنها برای هر مدرسه بلکه در مدرسه برای هر سال است

12. We stress the evils of idleness and bad resource allocation which were relevant to efforts to increase output a century ago.
[ترجمه ترگمان]ما بر مضرات بیکاری و تخصیص منابع بد تاکید می کنیم که مربوط به تلاش ها برای افزایش تولید یک قرن پیش است
[ترجمه گوگل]ما به شرارت های بیکاری و تخصیص منابع بد که به تلاش برای افزایش تولید یک قرن پیش مربوط بود، اشاره می کنیم

13. The management of resource allocation involves giving attention to all these matters and how they affect roles at different hierarchical levels.
[ترجمه ترگمان]مدیریت تخصیص منابع مستلزم توجه به همه این موضوعات و چگونگی تاثیر آن ها بر نقش ها در سطوح سلسله مراتبی مختلف است
[ترجمه گوگل]مدیریت تخصیص منابع شامل توجه به همه این مسائل و نحوه تاثیر آنها در سطوح سلسله مراتبی مختلف می شود

14. The resource allocation function implements resource sharing by the users of a computer system.
[ترجمه ترگمان]تابع تخصیص منابع به اشتراک گذاری منابع توسط کاربران یک سیستم کامپیوتری را اجرا می کند
[ترجمه گوگل]تابع تخصیص منابع، به اشتراک گذاری منابع توسط کاربران سیستم کامپیوتری را اجرا می کند

پیشنهاد کاربران

resource allocation ( مدیریت پروژه )
واژه مصوب: تخصیص منابع
تعریف: اختصاص دادن منابع برای انجام کارهای پروژه


کلمات دیگر: