1. dummy run
آزمایش،تمرین،امتحان
2. dummy up
(خودمانی) خود را به خریت زدن،تظاهر به ندانستن کردن،انکار کردن
3. a dummy corporation whose real aim was . . .
شرکت قلابی که هدف واقعی آن . . . بود.
4. a dummy window painted on the wall
پنجره ی دروغین که بر دیوار نقاشی شده بود
5. they put james' clothes on a dummy and paraded the city
لباس جیمز را به آدمکی پوشاندند و آن را دور شهر گرداندند.
6. to deceive the enemy, they placed around the airports several dummy tanks made of wood
برای گول زدن دشمن،چندین تانک دروغی را که از چوب ساخت بودند در اطراف فرودگاه قرار دادند.
7. The local elections can be seen as a dummy run for the national election next year.
[ترجمه ترگمان]انتخابات محلی را می توان به عنوان یک شرکت ساختگی برای انتخابات ملی در سال آینده دید
[ترجمه گوگل]انتخابات محلی می تواند به عنوان یک حرکت ساختگی برای انتخابات ملی سال آینده دیده شود
8. He viciously bayoneted the straw dummy.
[ترجمه ترگمان]شریرانه بر سر این آدمک چوبی ضربه می زند
[ترجمه گوگل]او به طور سمبلیک ساختگی نی را بیرون کشید
9. Do a dummy run to see how long it will take.
[ترجمه A.A] یک آزمایش انجام بده تا معلوم شود چقدر طول می کشد
[ترجمه ترگمان]یه احمق راه بنداز تا ببینیم چقدر طول می کشه
[ترجمه گوگل]یک ساختار ساختگی برای دیدن اینکه چه مدت طول خواهد کشید
10. No, you dummy. The other hand.
[ترجمه ترگمان] نه، احمق اون یکی دست
[ترجمه گوگل]نه، شما مجذوب دست دیگر
11. Only a dummy would ignore the safety warnings.
[ترجمه ترگمان]فقط یک آدمک هشدارهای ایمنی را نادیده می گیرد
[ترجمه گوگل]فقط یک ساختگی هشدارهای ایمنی را نادیده می گیرد
12. Don't just stand there you dummy.
[ترجمه ترگمان]فقط اونجا واینسا و احمق نشو
[ترجمه گوگل]نه فقط در این جا نشستی
13. She played a jack from dummy.
[ترجمه ترگمان]اون با یه جک احمق بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او جک را از ساختگی بازی کرد
14. That's what I just said, dummy.
[ترجمه ترگمان]این چیزیه که من گفتم، آدمک
[ترجمه گوگل]این چیزی است که من فقط گفتم، ساختگی
15. In a recent dummy run, the 4th Marine Brigade stormed a beach on Catalina Island.
[ترجمه ترگمان]در یک حمله ساختگی اخیر، تیپ نظامی ۴ تفنگدار دریایی به ساحلی در جزیره Catalina حمله کرد
[ترجمه گوگل]در یک حرکت فشرده اخیر، تیپ چهارم دریایی یک ساحل در جزیره کاتالینا را به آتش کشید
16. Two microphones, one in each ear of a dummy or human head, pick up the sound reaching the ears.
[ترجمه ترگمان]دو میکروفن که یکی در هر گوش یک مانکن یا سر انسان بود به گوش می رسید که به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]دو میکروفن، در هر گوش یک سر و صدا یا سر انسان، صدا را به گوش می رسانند