دوره انکوباسیون
incubation period
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• period of time that is between the infection and the outbreak of the disease's symptoms
دیکشنری تخصصی
[صنایع غذایی] دوره کمون : به زمان خوردن ماده عذایی آلوده تا ظاهر شدن علائم بیماری اطلاق می شود
[بهداشت] دوره نهفتگی - دوره کمون
[پلیمر] دوره کمون، دوره نهفتگی
[بهداشت] دوره نهفتگی - دوره کمون
[پلیمر] دوره کمون، دوره نهفتگی
جملات نمونه
1. The illness has an incubation period of up to 1days.
[ترجمه ترگمان]این بیماری به مدت ۱ روز یک دوره کمون دارد
[ترجمه گوگل]بیماری یک دوره انکوباسیون تا 1 روز است
[ترجمه گوگل]بیماری یک دوره انکوباسیون تا 1 روز است
2. In smallpox, there is an incubation period of 8-18 days between initial infection and first symptoms.
[ترجمه ترگمان]در بیماری آبله، دوره incubation ۸ تا ۱۸ روز بین عفونت اولیه و علائم اولیه وجود دارد
[ترجمه گوگل]در موش صحرایی، دوره انکوباسیون بین 8-18 روز بین عفونت اولیه و علائم اول وجود دارد
[ترجمه گوگل]در موش صحرایی، دوره انکوباسیون بین 8-18 روز بین عفونت اولیه و علائم اول وجود دارد
3. Hepatitis has a long incubation period.
[ترجمه ترگمان]هپاتیت یک دوره رشد بلند مدت دارد
[ترجمه گوگل]هپاتیت دارای دوره انکوباسیون طولانی است
[ترجمه گوگل]هپاتیت دارای دوره انکوباسیون طولانی است
4. The incubation period varies depending on the time of year when the eggs were laid.
[ترجمه ترگمان]دوره incubation بسته به زمان تخم گذاری، بسته به زمان سال تغییر می کند
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون بسته به زمان سال تخمک گذاری متفاوت است
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون بسته به زمان سال تخمک گذاری متفاوت است
5. The incubation period almost certainly varies with the number of bacteria originally passed on.
[ترجمه ترگمان]دوره انکوباسیون به طور حتم با تعداد باکتری هایی که در اصل از آن عبور کرده اند فرق می کند
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون تقریبا قطعا با تعداد باکتریهایی که در ابتدا در آن قرار دارند، متفاوت است
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون تقریبا قطعا با تعداد باکتریهایی که در ابتدا در آن قرار دارند، متفاوت است
6. To imagine so is to ignore the whole incubation period that-precedes any such sudden spurt.
[ترجمه ترگمان]تصور کردن این است که تمام دوره جوجه کشی رو نادیده بگیری که - از هر جهش ناگهانی پیشی گرفت -
[ترجمه گوگل]تصور این است که تمام دوره انکوباسیون را نادیده بگیریم که پیش از هر گونه ضربه ناگهانی قرار دارد
[ترجمه گوگل]تصور این است که تمام دوره انکوباسیون را نادیده بگیریم که پیش از هر گونه ضربه ناگهانی قرار دارد
7. The incubation period of Hepatitis A is generally a month but can range from 15 to 50 days, health officials said.
[ترجمه ترگمان]به گفته مسئولان بهداشت، دوره incubation هپاتیت آ بیش از یک ماه است اما می تواند از ۱۵ تا ۵۰ روز باشد
[ترجمه گوگل]دوره های انکوباکی هپاتیت A معمولا یک ماه است، اما می تواند بین 15 تا 50 روز باشد
[ترجمه گوگل]دوره های انکوباکی هپاتیت A معمولا یک ماه است، اما می تواند بین 15 تا 50 روز باشد
8. The unusually long incubation period for this disease dictates an unusually long trial period.
[ترجمه ترگمان]دوره کمون طولانی مدت برای این بیماری، دوره آزمایشی غیرمعمول و غیرمعمول را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون غیرمعمول برای این بیماری دوره ای غیرمعمول طولانی است
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون غیرمعمول برای این بیماری دوره ای غیرمعمول طولانی است
9. The long incubation period means that no Third World country has yet faced the full truth of what is to come.
[ترجمه ترگمان]دوره long به این معنا است که هیچ کشور جهان سوم هنوز با حقیقت کامل آنچه که قرار است به دست آید، مواجه نشده است
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون طولانی به این معنی است که هیچ کشوری در جهان سوم هنوز به واقعیت کامل آنچه که باید برمی گردد، مواجه شده است
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون طولانی به این معنی است که هیچ کشوری در جهان سوم هنوز به واقعیت کامل آنچه که باید برمی گردد، مواجه شده است
10. You have to go through a sort of incubation period while people weigh you up.
[ترجمه ترگمان]تو باید از یه نوع دوره جوجه کشی راه بری در حالی که مردم تو رو وزن میکنن
[ترجمه گوگل]شما باید یک دوره انکوباسیون را طی کنید، در حالی که افراد شما را وزن می کنند
[ترجمه گوگل]شما باید یک دوره انکوباسیون را طی کنید، در حالی که افراد شما را وزن می کنند
11. At the end of the incubation period, strips were washed three times for 30 minutes with blocking buffer.
[ترجمه ترگمان]در پایان دوره انکوباسیون، نوارها سه بار به مدت ۳۰ دقیقه با مسدود کردن حایل شسته شد
[ترجمه گوگل]در پایان دوره انکوباسیون، نوارها به مدت 30 دقیقه با بافر مسدود کردن سه بار شسته شدند
[ترجمه گوگل]در پایان دوره انکوباسیون، نوارها به مدت 30 دقیقه با بافر مسدود کردن سه بار شسته شدند
12. Article 84 Incubation period of yellow fever is 6 days.
[ترجمه ترگمان]ماده ۸۴: دوره پرورش تب زرد ۶ روز است
[ترجمه گوگل]ماده 84 دوره انکوب کردن تب زرد 6 روز است
[ترجمه گوگل]ماده 84 دوره انکوب کردن تب زرد 6 روز است
13. It has a short incubation period and produces an enterotoxin that causes a copious, painless, watery diarrhoea that can quickly lead to severe dehydration and death if treatment is not promptly given.
[ترجمه ترگمان]این دوره یک دوره کمون کوتاه دارد و an تولید می کند که منجر به اسهال، درد، و اسهال آبکی می شود که اگر درمان سریعا داده نشود می تواند به کمبود شدید آب بدن و مرگ منجر شود
[ترجمه گوگل]این یک دوره انکوباسیون کوتاه است و یک انتروتوکسین تولید می کند که باعث اسهال فراوان، بی درد و آبی می شود که در صورت عدم درمان سریع می تواند به شدت کم آبی و مرگ منجر شود
[ترجمه گوگل]این یک دوره انکوباسیون کوتاه است و یک انتروتوکسین تولید می کند که باعث اسهال فراوان، بی درد و آبی می شود که در صورت عدم درمان سریع می تواند به شدت کم آبی و مرگ منجر شود
14. The incubation period usually is 8 to 14 days.
[ترجمه ترگمان]دوره کمون معمولا ۸ تا ۱۴ روز است
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون معمولا 8 تا 14 روز است
[ترجمه گوگل]دوره انکوباسیون معمولا 8 تا 14 روز است
پیشنهاد کاربران
دوره نهفتگی
incubation period ( زیست شناسی - میکرب شناسی )
واژه مصوب: دورۀ نهفتگی
تعریف: فاصلۀ زمانی بین مواجهه با عامل بیماری زا و ظهور علائم بیماری
واژه مصوب: دورۀ نهفتگی
تعریف: فاصلۀ زمانی بین مواجهه با عامل بیماری زا و ظهور علائم بیماری
کلمات دیگر: