کلمه جو
صفحه اصلی

caper


معنی : شادی، جست و خیز، جهش، از روی شادی جست و خیز کردن، رقصیدن
معانی دیگر : (نجوم) ستاره ی عیوق (ماچه بز)، رقص و شادی، شادیانه، جست و خیز کردن، ورجه وورجه کردن، چموشگری کردن، بازیگوشی کردن، شادی و پایکوبی کردن، (امریکا - خودمانی) بزهکاری شیرین کارانه (به ویژه دزدی)، از دست در رفتن، مسخره بازی، شیطنت، شوخی تند و بدنی، (گیاه شناسی)، کبر، کلیر، کور (جنس capparis درختچه های بومی نواحی مدیترانه)، رجوع شود به: bean caper، شکوفه ی این جنس گیاه

انگلیسی به فارسی

از روی شادی جست‌وخیز کردن، رقصیدن، جهش، جست‌وخیز، شادی، جست‌خیز شادمانه


قاپیدن، جست و خیز، جهش، شادی، رقصیدن، از روی شادی جست و خیز کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: capers, capering, capered
• : تعریف: to leap, hop, or skip about in a playful manner; frolic; gambol.
مترادف: cavort, frisk, frolic, gambol, prance, rollick, romp
مشابه: antic, bounce, bound, hop, jump, leap, skip, spring, strut
اسم ( noun )
مشتقات: caperingly (adv.), caperer (n.)
(1) تعریف: a playful bound or leap.
مترادف: frisk, gambol, romp
مشابه: bounce, bound, frolic, hop, jump, leap, prance, skip, spring

(2) تعریف: a playful, carefree escapade.
مترادف: antics, lark, monkeyshines, shenanigans
مشابه: adventure, carrying-on, dido, escapade, gambol, high jinks, jape, monkey business, practical joke, prank, spree, trick

(3) تعریف: (informal) a theft or crime, usu. involving deception.
مشابه: crime, deceit, devilment, mischief, roguery, theft
اسم ( noun )
(1) تعریف: a low, spiny shrub of the Mediterranean region.

(2) تعریف: the flower bud of this shrub, which is pickled and eaten as a garnish or condiment.

• wild shrub with edible buds; jump, skip; trick
jump about, dance
capers are small pickled flower buds which are used to season food.
if you caper about, you dance or leap about energetically; an old-fashioned use.
a caper is a light-hearted practical joke or trick; an old-fashioned use.

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] کپر: درختچه ای خاردار است از جنس capparis و در نواحی مدیترانه یافت میشود از جوانه های گل آن برای ترشی استفاده میشود

مترادف و متضاد

شادی (اسم)
airiness, happiness, rejoicing, jubilation, gaiety, glee, mirth, caper, curvet, exultation, gala, pleasance, joyance

جست و خیز (اسم)
bound, frolic, caper, gambol, saltation, frisk, spring, curvet, tittup, exultance

جهش (اسم)
mutation, startle, vault, caper, jump, lunge, spurt, pounce

از روی شادی جست و خیز کردن (فعل)
caper

رقصیدن (فعل)
hop, lope, ball, dance, caper, hoof, tumble

antic, lark


Synonyms: escapade, gag, gambol, high jinks, hop, hot foot, jest, joke, jump, leap, mischief, monkeyshines, practical joke, prank, put on, revel, rib, rollick, shenanigan, sport, stunt, tomfoolery, trick


frolic, cavort


Synonyms: blow the lid off, bounce, bound, cut capers, cut loose, dance, frisk, gambol, go on a tear, hop, horse around, jump, kick up one’s heels, leap, let loose, play, raise hell, rollick, romp, skip, spring, whoop it up


جملات نمونه

I don't like to send letters, backbite, and all that caper.

از نامه‌پرانی، بدگویی و این قبیل مزخرفات خوشم نمی‌آید.


1. cut a caper (or capers)
جست و خیز کردن،شادی و پایکوبی کردن،شیطنت کردن

2. and all that caper
(انگلیس) و همه ی آن مزخرفات

3. i don't like to send letters, backbite, and all that caper
از نامه پرانی،بدگویی و این قبیل مزخرفات خوشم نمی آید.

4. The children cut a caper in the yard.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در حیاط جست وخیز می کردند
[ترجمه گوگل]بچه ها یک حقه در حیاط بریده اند

5. He's involved in some sort of organized crime caper.
[ترجمه ترگمان]او درگیر یک نوع جهش جرایم سازمان یافته است
[ترجمه گوگل]او در نوعی گریز از سازماندهی جرایم سازمان یافته است

6. I'd like to know what caper he is up to now.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم بدانم او حالا چه نقشه ای دارد
[ترجمه گوگل]من می خواهم بدانم چه اتفاقی افتاده است

7. I'm too old for this sort of caper.
[ترجمه ترگمان]من برای این نوع جست وخیز خیلی پیرم
[ترجمه گوگل]من برای این نوع کاپور خیلی قدیمی هستم

8. What's your little caper?
[ترجمه ترگمان]این جست وخیز کوچک تو چیست؟
[ترجمه گوگل]کاپیتان کوچک شما چیست؟

9. We will have to wait and see whether caper berries take over when fromagefrais and raspberry vinegar are exhausted.
[ترجمه ترگمان]ما باید صبر کنیم و ببینیم که آیا انواع توت ها در زمانی که fromagefrais و Raspberry سرکه در حال تمام شدن است یا نه، به کار خود ادامه دهید
[ترجمه گوگل]ما باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا از آب میوه ها و سرکه تمشک خسته شده اید

10. The hedgehog caper had somehow affected his pattern of sleep and he was wide awake at six, with nowhere to go.
[ترجمه ترگمان]این جهش به گونه ای روی الگوی خوابش تاثیر گذاشته بود و او در ساعت شش بیدار بود و هیچ جایی برای رفتن نداشت
[ترجمه گوگل]قوچ جنرال الکتریک تا حدودی تحت تأثیر الگوی خوابش قرار گرفت و در شش سالگی بیدار شد و جایی برای رفتن نداشت

11. The morphological characteristics, biological characteristics and adaptability of caper spurge are reported.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های مورفولوژیکی، ویژگی های زیستی و سازگاری با جست وخیز کنان گزارش می شوند
[ترجمه گوگل]ویژگی های مورفولوژیکی، ویژگی های بیولوژیکی و سازگاری قاعدگی گزارش شده است

12. He is plan his next caper stick up of the city bank.
[ترجمه ترگمان]نقشه بعدی این است که جست و جوی بعدی خود را از بانک خارج کند
[ترجمه گوگل]او قصد دارد که قله بعدی خود را از بانک شهر بسازد

13. He is planning his next caper -- the stick - up of the city bank.
[ترجمه ترگمان]او در حال برنامه ریزی پریدن بعدی است - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]او قصد دارد قهرمان بعدی خود را - چسبیدن به بانک شهر - کند

14. Dido: a mischievous prank or antic; a caper.
[ترجمه ترگمان]شوخی است: یک شوخی شیطانی یا مضحک است
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز یا بدکار؛ یک راننده

The little girls capered toward home.

دختر بچه‌ها بازی کنان روانه‌ی منزل شدند.


Their capers also included armed robbery and picking pockets.

بزهکاری آنها شامل سرقت مسلحانه و جیب‌بری هم شد.


اصطلاحات

and all that caper

(انگلیس) و همه‌ی آن مزخرفات


cut a caper (or capers)

جست و خیز کردن، شادی و پایکوبی کردن، شیطنت کردن


پیشنهاد کاربران

A small dark green part of a flower used in cooking

خوشحال و پرانرژی این طرف و اون طرف دویدن و پریدن ( ورجه وورجه کردن )
کار طرح ریزه شده خصوصا اشتباه یا غیرقانونی اما سرگرم کننده و مفرح ( شیطنت )
نام یک گیاه که در فارسی هندوانه ابوجهل گفته می شود و به عنوان چاشنی غذا استفاده می شود و طعمی ترش دارد


کلمات دیگر: