کلمه جو
صفحه اصلی

internal combustion


درون سوز

انگلیسی به فارسی

احتراق داخلی


انگلیسی به انگلیسی

• method used to produce power by exploding fuel and air within an engine

دیکشنری تخصصی

[خودرو] احتراق داخلی

جملات نمونه

1. A combination of mass production and the internal combustion engine was responsible for the Allied victory.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از تولید انبوه و موتور احتراق داخلی مسئول پیروزی متفقین بودند
[ترجمه گوگل]ترکیبی از تولید انبوه و موتور احتراق داخلی مسئول پیروزی متفقین بود

2. Secondly, new fuels for the internal combustion engine which do not involve the depletion of vital and limited energy resources.
[ترجمه ترگمان]دوم، سوخت های جدید برای موتور احتراق داخلی که شامل تخلیه منابع انرژی حیاتی و محدود نمی شود
[ترجمه گوگل]ثانیا، سوخت های جدید برای موتور احتراق داخلی که شامل صرفه جویی در منابع حیاتی و محدود انرژی نیستند

3. The steam engine predates the internal combustion engine by at least 100 years.
[ترجمه ترگمان]موتور بخار قبل از موتور احتراق داخلی به مدت حداقل ۱۰۰ سال
[ترجمه گوگل]موتور بخار از موتور احتراق داخلی به مدت حداقل 100 سال پیش است

4. The internal combustion engine created a new mobility, for people and goods alike.
[ترجمه ترگمان]موتور احتراق داخلی تحرک جدیدی را برای مردم و کالاها ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]موتور احتراق داخلی یک تحرک جدید برای افراد و کالاها به طور یکسان ایجاد کرد

5. A simple method of grading the internal combustion engine noise by its sound power level is adopted to compare the noises of 4100QBZL diesel engine with cooling fans of different diameters.
[ترجمه ترگمان]یک روش ساده برای درجه بندی صدای موتور احتراق داخلی به وسیله سطح توان صدا برای مقایسه صداهای موتور دیزل ۴۱۰۰ QBZL با فن های خنک کننده از قطر متفاوت استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک روش ساده برای ارزیابی سر و صدای موتور احتراق داخلی با استفاده از میزان قدرت صدا برای مقایسه صداهای موتور دیزلی 4100QBZL با فن های خنک کننده با قطر های مختلف به کار رفته است

6. The first internal combustion engines ran on the previously discarded gasoline.
[ترجمه ترگمان]اولین موتورهای احتراق داخلی بر روی بنزینی که قبلا ریخته شده بود، می دویدند
[ترجمه گوگل]اولین موتورهای احتراق داخلی بر روی بنزین که قبلا از بین رفته بود فرار کردند

7. The motion differences between theand the internal combustion also presented.
[ترجمه ترگمان]تفاوت های حرکتی بین theand احتراق داخلی نیز ارایه شده است
[ترجمه گوگل]تفاوت حرکت بین احتراق داخلی نیز ارائه شده است

8. Superchargers are common additions to the internal combustion engines of airplanes.
[ترجمه ترگمان]Superchargers به موتورهای احتراق داخلی هواپیماها اضافه می شوند
[ترجمه گوگل]سوپرشارژرها به موتورهای احتراق داخلی هواپیماها اضافه می شوند

9. A novel cylinder pressure recognition method for internal combustion engines is proposed.
[ترجمه ترگمان]یک روش تشخیص فشار سیلندر جدید برای موتورهای احتراق داخلی پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]یک روش کشف فشار جدید سیلندر برای موتورهای احتراق داخلی پیشنهاد شده است

10. Motorcycle: Bicycle or tricycle propelled by an internal combustion engine.
[ترجمه ترگمان]موتورسیکلت: دوچرخه یا tricycle با موتور احتراق داخلی به پیش می رود
[ترجمه گوگل]موتور سیکلت: دوچرخه یا سه چرخه موتور موتور احتراق داخلی

11. Ninety-five per cent of new cars today have internal combustion engines.
[ترجمه ترگمان]امروزه نود و پنج درصد ماشین های جدید دارای موتورهای احتراق داخلی هستند
[ترجمه گوگل]نود و پنج درصد از اتومبیل های جدید امروز موتورهای احتراق داخلی دارند

12. Invented in 195 the rotary engine is a revolutionary concept in internal combustion.
[ترجمه ترگمان]اختراع در ۱۹۵ موتور گردان یک مفهوم انقلابی در احتراق داخلی است
[ترجمه گوگل]اختراع شده در سال 195 موتور دوار یک مفهوم انقلابی در احتراق داخلی است

13. He then made a major contribution to the development of the internal combustion engine, originating the use of aluminium for pistons.
[ترجمه ترگمان]او سپس سهم عمده ای در توسعه موتور احتراق داخلی ایجاد کرد و از استفاده از آلومینیوم برای پیستون های مایع ناشی شد
[ترجمه گوگل]او سپس سهم عمده ای در توسعه موتور احتراق داخلی ایجاد کرد که از استفاده از آلومینیوم برای پیستون ها استفاده می کرد

14. A model car doesn't have to contain all the elements of an internal combustion engine in order to work as a toy!
[ترجمه ترگمان]یک ماشین مدل نباید شامل تمام عناصر یک موتور احتراق داخلی باشد تا به عنوان یک اسباب بازی کار کند!
[ترجمه گوگل]یک ماشین مدل بدون نیاز به تمام عناصری از موتور احتراق داخلی برای کار کردن به عنوان یک اسباب بازی وجود ندارد!

15. One of its most significant features is the choice of a gas turbine rather than internal combustion engine.
[ترجمه ترگمان]یکی از مهم ترین ویژگی ها، انتخاب توربین گاز به جای موتور احتراق داخلی است
[ترجمه گوگل]یکی از مهمترین ویژگی های آن، انتخاب یک توربین گاز به جای موتور احتراق داخلی است


کلمات دیگر: