کلمه جو
صفحه اصلی

pilgrim


معنی : مسافر، زائر، حاج
معانی دیگر : زوار، گشتگر، رهسپار، رهنورد، مهاجر

انگلیسی به فارسی

زائر، زوار، مسافر، مهاجر


زائر، مسافر، حاج


انگلیسی به انگلیسی

• christian who has traveled to a sacred place; one who makes a journey for religious reasons
a pilgrim is a person who makes a journey to a holy place.

مترادف و متضاد

مسافر (اسم)
traveler, fare, lodger, tripper, passenger, pilgrim, roomer, viator, peregrine

زائر (اسم)
visitant, pilgrim

حاج (اسم)
pilgrim

جملات نمونه

1. Me thinks another pilgrim is trying to make a buck.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که یه مسافر دیگه داره سعی می کنه یه گوزن درست کنه
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم یک زائر دیگر در حال تلاش برای ایجاد یک کمربند است

2. Paul Dombey a pilgrim to, according to Doctor Blimber.
[ترجمه ترگمان]پل به اندازه Blimber به اندازه استعداد دکتر Dombey بود
[ترجمه گوگل]به گفته دکتر Blimber، پل دومبی یک زائر است

3. Billy Pilgrim again led the parade.
[ترجمه ترگمان] بیلی Pilgrim دوباره رژه رو هدایت کرد
[ترجمه گوگل]بیلی زائر دوباره رژه را رهبری کرد

4. A certain Mr Pilgrim had bought, in 1950, a vacant plot of land adjoining his house.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها در سال ۱۹۵۰ یک قطعه زمین خالی در مجاورت خانه اش خریده بود
[ترجمه گوگل]بعضی آقای زیگلر در سال 1950 یک قطعه زمین خالی در خانه اش خریداری کرده بود

5. Billy Pilgrim went to sleep, woke up as a widower in his empty home in Ilium.
[ترجمه ترگمان]بیلی Pilgrim به خواب رفت و به عنوان مردی که در خانه خالی او در ilium مرده بود بیدار شد
[ترجمه گوگل]بیلی زائر به خواب رفت، به عنوان یک بیوه در خانه خالی خود در ایلیوم بیدار شد

6. At one end, she placed her sculpture of Pilgrim, so he could gaze into the water at his reflection.
[ترجمه ترگمان]در یک طرف، مجسمه Pilgrim را کنار گذاشت تا بتواند در آینه به آب نگاه کند
[ترجمه گوگل]در یک نهایت، او مجسمه سازی خود را از زائرین گذاشت تا بتواند در بازتابش به آب نگاه کند

7. Pilgrim plays in Division V-designated for schools with enrollments of 300 students or less.
[ترجمه ترگمان]زائران با enrollments ۳۰۰ دانشجو یا کم تر، در بخش V - که برای مدارس طراحی شده، بازی می کند
[ترجمه گوگل]زائرین در بخش V- برای مدارس با ثبت نام 300 دانش آموز یا کمتر معرفی می شوند

8. He rode his bicycle like a pilgrim on the quest for a holy city.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه را مانند مسافری در جستجوی یک شهر مقدس می راند
[ترجمه گوگل]او دوچرخه خود را مانند یک زائر در تلاش برای یک شهر مقدس سوار کرد

9. All over Ireland, posters advertise pilgrim coach tours to Knock, a town famous for apparitions of the Virgin Mary.
[ترجمه ترگمان]در سراسر ایرلند، پوسترهایی از تورهای مسافرتی که برای تق و تق در یک شهر معروف به apparitions مریم باکره معروف بود، تبلیغ می کردند
[ترجمه گوگل]در سرتاسر ایرلند، پوسترها تورهای مربیان سفر را به Knock، شهر مشهور برای ظهور مریم مقدس، تبلیغ می کنند

10. Good pilgrim, you do wrong your hand too much, which mannerly devotion shows in this.
[ترجمه ترگمان]pilgrim خوب، شما خیلی کار را اشتباه انجام می دهید، که صمیمیت با صمیمیت در این کار نشان می دهد
[ترجمه گوگل]زائر خوب، شما دست خود را بیش از اندازه اشتباه می گیرید، که در این صورت از خود نشان می دهد

11. His aspect was perfectly that of a pilgrim, heightened also by an apostolic dignity.
[ترجمه ترگمان]سیمای او کام لا برازنده یک زایر بود و با وقار حواری مسلکی نیز بالا می رفت
[ترجمه گوگل]جنبه او کاملا از یک زائر بود که از طریق شرافت پرستی نیز افزایش می یافت

12. If you want to eat like a Pilgrim yourself, try some of the Plimoth Plantation's recipes, including stewed pompion (pumpkin) or traditional Wampanoag succotash.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید مثل یک زایر غذا بخورید، برخی از دستور العمل های Plimoth Plantation را امتحان کنید که شامل pompion stewed (کدوتنبل)و یا wampanoag succotash سنتی است
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید خودتان را مانند یک زائر بخورید، برخی از دستور العمل های Plimoth Plantation را امتحان کنید، از جمله پومپو خامه ای (کدو تنبل) یا سنتی Wampanoag succotash

13. Juliet : Ay pilgrim, lips that they must use in prayer.
[ترجمه ترگمان]ژولیت: ای زائر که باید در دعا استفاده کنند
[ترجمه گوگل]Juliet Ay زائر، لب هایی که باید در دعا استفاده کنند

14. How many loved your moments of glad grace. And loved your beauty with love false or true. But one man loved the pilgrim soul in you. And loved the sorrows of your changing face.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از لحظات خوشی شما را دوست داشتند و زیبایی تو را با عشق و حقیقت دوست داشت ولی یک نفر تو را دوست داشت و غم صورت your را دوست داشتم
[ترجمه گوگل]چند نفر از لحظاتتان از فضل خوشحالند و زیبایی خود را با عاشق نادرست یا درست عاشق کرد اما یک مرد عاشق روح زائید در شماست و غم و اندوه از چهره در حال تغییر خود را دوست داشت

Mashad pilgrims

زائران مشهد


پیشنهاد کاربران

کشیش

زائر

the pilgrims came to Imam Reza Holy Shrine
زائران به حرم امام رضا آمدند 👨🏻‍🌾👨🏻‍🌾

pilgrim ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: زائر
تعریف: فردی که به زیارت اماکن مقدس می رود

she dresses like a Pilgrim
اون مثل یه راهبه لباس می پوشه


کلمات دیگر: