کلمه جو
صفحه اصلی

perpetrate


معنی : مرتکب شدن، مقصر بودن، مرتکب کردن
معانی دیگر : (عمل زشت) انجام دادن، (اشتباه) کردن، بدانجام دادن، بد نوشتن، دست انداختن، بامبول زدن، (شیطنت یا شوخی) کردن، (لطیفه) گفتن

انگلیسی به فارسی

مرتکب شدن، مرتکب کردن، مقصر بودن


مرتکب شدن، مقصر بودن، مرتکب کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: perpetrates, perpetrating, perpetrated
مشتقات: perpetration (n.), perpetrator (n.)
(1) تعریف: to commit or carry out (a crime, act of mischief, or the like).
مترادف: commit
مشابه: carry out, do, effect, execute, mastermind, perform

- He perpetrated several frauds.
[ترجمه امیر] او چندین تقلب را مرتکب شده بود
[ترجمه ترگمان] او چندین نفر متقلب را مرتکب شده بود
[ترجمه گوگل] او چندین تقلب را مرتکب شد

(2) تعریف: to be guilty of (an act or the result of an act).
مشابه: commit, do

• perform an illegal act, carry out a crime
if someone perpetrates a crime or a harmful or immoral act, they do it; a formal word.

مترادف و متضاد

مرتکب شدن (فعل)
commit, perpetrate

مقصر بودن (فعل)
perpetrate

مرتکب کردن (فعل)
perpetrate

be responsible for


Synonyms: act, bring about, carry out, commit, do, effect, enact, execute, inflict, perform, pull, up and do, wreak


Antonyms: abstain


جملات نمونه

1. to perpetrate such terrible sentences is a sin!
نوشتن این چنین جملات وحشتناکی گناه است !

2. the crimes which they perpetrate will be recorded in histories
فجایعی که آنان مرتکب می شوند در تواریخ ثبت خواهد شد.

3. Only an insane person could perpetrate such a horrible crime.
[ترجمه بهنام] فقط فردی جنایت کار میتواند مرتکب چنین جنایتی بشود.
[ترجمه بهنام] فقط فردی دیوانه می تواند مرتکب چنین جنایتی بشود.
[ترجمه ترگمان]فقط یک آدم دیوانه می تواند چنین جنایتی را مرتکب شود
[ترجمه گوگل]فقط یک فرد دیوانه می تواند چنین جرمی وحشتناکی مرتکب شود

4. They continue to perpetrate the discredited myth of economic invincibility rather than reflect the harsh realities of recession and reunification.
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای انعکاس واقعیت های سخت بحران اقتصادی و اتحاد، به ارتکاب به افسانه شکست ناپذیری اقتصادی ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]آنها همچنان به افسانه متقاعد کننده ی شکست ناپذیر اقتصادی دست می یابند تا واقعیت های شدید رکود و مجددا احیا شوند

5. Somehow she seemed too gentle, too vague to perpetrate such a brutal crime.
[ترجمه ترگمان]به هر حال او بیش از اندازه مهربان به نظر می رسید که چنین جنایتی مرتکب شود
[ترجمه گوگل]به هر حال او به نظر می رسد بیش از حد ملایم و مبهم به انجام چنین جرم وحشیانه

6. Who perpetrate that dreadful extension to the front of the building.
[ترجمه ترگمان]چه کسی آن گسترش وحشتناک را به جلو ساختمان مرتکب می کند
[ترجمه گوگل]چه کسی این فراز وحشتناک را در مقابل ساختمان انجام می دهد

7. Another element is the continuing presence of organized white supremacists in our society and the violence they perpetrate.
[ترجمه ترگمان]عنصر دیگر حضور مستمر of سفید سازمان یافته در جامعه ما و خشونتی است که آن ها مرتکب می شوند
[ترجمه گوگل]عنصر دیگر حضور مداوم اعمال کننده های سفیدپوست سازمان یافته در جامعه ما و خشونت هایی است که آنها مرتکب می شوند

8. The rumor was that I had invented him to perpetrate a hoax and had actually written the books myself.
[ترجمه ترگمان]شایعه این بود که من او را اختراع کرده بودم تا مرتکب اشتباهی شوم و در حقیقت کتاب های خود را نوشته ام
[ترجمه گوگل]شایعه این بود که من او را اختراع کرده بودم تا یک کلاهبرداری مرتکب شوم و در واقع کتاب های خودم را نوشته بودم

9. Some people who knew Sudan feared that an enraged Bashir would perpetrate fresh atrocities.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم که سودان را می شناختند می ترسیدند که یک بشیر خشمگین به بی رحمی دست بزند
[ترجمه گوگل]بعضی از افرادی که سودان را می شناختند ترسیدند که یک بشیر خشمگین مرتکب جنایات تازه شود

10. Some people who knew Sudan feared that an enraged Mr Bashir would perpetrate fresh atrocities.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردمی که سودان را می شناختند نگران بودند که آقای بشیر خشمگین atrocities های تازه ای را مرتکب شود
[ترجمه گوگل]برخی از افرادی که سودان را می شناختند ترسیدند که آقای باشک خشمگین مجرمان تازه ای را مرتکب شوند

11. The United States is flaunting the anti - communist banner everywhere perpetrate aggression against other countries.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده، پرچم ضد کمونیستی را در همه جا به نمایش می گذارد که به کشورهای دیگر تجاوز می کند
[ترجمه گوگل]ایالات متحده، پرچم ضد کمونیستی را در هر کجایی به تجاوز علیه کشورهای دیگر تحمیل می کند

12. It works to mobilize public opinion which exerts pressure on individuals who perpetrate abuses.
[ترجمه ترگمان]این جنبش برای بسیج کردن افکار عمومی تلاش می کند که بر افرادی که سو استفاده مرتکب شده اند فشار وارد می کند
[ترجمه گوگل]این کار برای بسیج افکار عمومی است که فشار را بر افرادی که مرتکب سوءاستفاده می شوند، می کند

13. One version holds that Davis's CIA team was gathering intelligence on Lashkar-e-Taiba, an Islamist terrorist group the ISI has reportedly employed to perpetrate attacks on India.
[ترجمه ترگمان]یک نسخه نشان می دهد که تیم CIA در حال جمع آوری اطلاعات درباره لشکر طیبه است، یک گروه تروریستی اسلام گرا بنا بر گزارش ها برای ارتکاب به حملات به هند استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]یک نسخه معتقد است که تیم سیا دیویس در حال جمع آوری اطلاعات در مورد لشکر طیبا، یک گروه تروریستی اسلامی است که گزارش شده است که ISI برای حمله به هند مشغول به کار است

The crimes which they perpetrate will be recorded in histories.

فجایعی که آنان مرتکب می‌شوند در تواریخ ثبت خواهد شد.


to perpetrate such terrible sentences is a sin!

نوشتن این چنین جملات وحشتناکی گناه است!


It is difficut to perperate a joke successfully.

لطیفه‌ای را با موفقیت گفتن دشوار است.


the perpetration of a crime

ارتکاب یک جرم


پیشنهاد کاربران

شکل گرفتن

مرتکب شدن

مرتکب یک جرم یا کار غیرقانونی/ غیراخلاقی شدن

To Carry ouy
To bring about

To Commit
To inflict

Greene endorsed executing top Democrats, including Speaker Nancy Pelosi; suggested a number of school shootings were secretly perpetrated by government actors
NEW YORK TIMES@


کلمات دیگر: