کلمه جو
صفحه اصلی

petite


معنی : ریزه اندام
معانی دیگر : (زن) ریز اندام، ریزه میزه، ظریف و کوچک، کوچک، زن یا لباس کوچک اندازه

انگلیسی به فارسی

ریزه اندام، زن یا لباس کوچک اندازه


ریزه اندام


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of a girl or woman, short and slender.

- She sometimes has trouble finding clothes that fit because she is very petite.
[ترجمه ترگمان] او گاهی اوقات برای پیدا کردن لباس هایی که مناسب باشد دچار مشکل می شود چون او بسیار کوچک است
[ترجمه گوگل] او گاهی اوقات مشکل پیدا کردن لباس مناسب است، زیرا او بسیار ریزه کاری است
اسم ( noun )
مشتقات: petiteness (n.)
• : تعریف: a clothing size for small women.

- Her dress size is a petite eight.
[ترجمه ترگمان] سایز لباسش ریزنقش و eight
[ترجمه گوگل] اندازه لباس او یک ریز ریز است

• small, little (french)
a woman who is petite is small and slim.

مترادف و متضاد

Antonyms: extra-large, huge, tall


small


Synonyms: baby, bantam, dainty, delicate, diminutive, elfin, little, miniature, minikin, slight, smallish, tiny, wee


ریزه اندام (صفت)
puny, petite

جملات نمونه

petite sizes for women

اندازه‌های کوچک برای خانم‌ها


1. petite sizes for women
اندازه های کوچک برای خانم ها

2. Women's apparel is offered in petite, regular, and tall models.
[ترجمه ترگمان]لباس زنانه در مدل petite، مرتب و بلند عرضه می شود
[ترجمه گوگل]لباس زنانه در مدل های ریز، منظم و بلند ارائه می شود

3. She was dark and petite, as all his wives had been.
[ترجمه ترگمان]او نیز مانند تمام زنان او، تاریک و ریزه اندام بود
[ترجمه گوگل]او تاریک و ریزه انداخته بود، همانطور که همسرش هم بود

4. Dress sizes range from petite to extra large.
[ترجمه ترگمان]اندازه لباس از petite تا برجستگی بیشتر فاصله دارد
[ترجمه گوگل]اندازه لباس از ریزه اندام به بزرگ بسیار بزرگ است

5. His wife was a petite dark-haired woman in her early thirties.
[ترجمه ترگمان]زن او زنی کوچک اندام و مو مشکی بود که در سنین سی سالگی زن مو dark بود
[ترجمه گوگل]همسر او یک زن ریزه اندام سیاه و سفید در اوایل سی ساله بود

6. Dressed in variations of tasteful black, the petite blond actress looks like an Armani study of low-key swank.
[ترجمه ترگمان]این هنرپیشه کوچک مو بوری که با تغییر لباس به صورت شیک پوشیده شده بود، به نظر می رسد که یک مطالعه آرمانی از swank با کلید پایین باشد
[ترجمه گوگل]بازیگران در تنوع سیاه و سفید ذوق، بازیگر بور بلغاری به نظر می رسد مطالعه Armani از swank کم کلید

7. He was petite like herself, but strikingly handsome.
[ترجمه ترگمان]او هم مثل خودش کوچک بود، اما خیلی خوش قیافه بود
[ترجمه گوگل]او مانند خود خودش رقیب بود، اما شگفت انگیز بود

8. Petite Rosanna lost a shoe when fancied for a big handicap at Newbury last time.
[ترجمه ترگمان]Petite Rosanna یک کفش از دست داده بود که برای آخرین بار به ضرر بزرگی دچار شد
[ترجمه گوگل]Petite Rosanna هنگامی که در آخرین بار در نیوبوری برای یک معلول بزرگ فکر کرد، کفش را از دست داد

9. She is a petite, trim widow of 73 who dresses stylishly and lives in a beautifully decorated Longwood home.
[ترجمه ترگمان]او زنی ریزنقش و کوچک اندام است و بیوه ۷۳ ساله است که لباس می پوشد و در خانه ای بسیار زیبا که در لانگوود مزین است زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او یک ریزه اندام و بیوه 73 ساله است که به طور شیک و زیبا لباس می زند و در خانه لانگوودو به زیبایی تزئین شده است

10. The petite, pretty actress met Clint 18 months ago and the couple have been inseparable ever since.
[ترجمه ترگمان]petite، هنرپیشه زیبا، با کلینت ۱۸ ماه پیش با \"کلینت\" آشنا شد و از آن زمان تا کنون این زوج از یکدیگر جدا نبوده اند
[ترجمه گوگل]این بازیگر کوچک و کوچک، با 18 سال سن کلینت ملاقات کرد و از آن زمان زن و شوهر جدا شده بودند

11. Another group overlooked by the fashion world are petite women.
[ترجمه ترگمان]گروهی دیگر که توسط جهان مد نادیده گرفته می شوند، زنان ریزنقش هستند
[ترجمه گوگل]گروه دیگری که دنیای مد را نادیده گرفته اند، زنان ریزه اندام هستند

12. A petite, curvaceous figure, clad in clinging geranium-red, dark hair flying like a glossy cloak around her shoulders.
[ترجمه ترگمان]یک هیکل کوچک و لاغر اندام که با موهای قرمز و سرخ پوشیده شده بود و موهای سیاهش مثل شنلی براق دور شانه هایش پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]یک رقمی ریزه اندام، شکل گرانبها که در چسبیدن به گلدان قرمز، موهای تیره مانند یک سایه براق در اطراف شانه هایش پوشیده شده است

13. She was sixteen-years-old but with her slim, petite figure and attractive features she could have passed for twenty.
[ترجمه ترگمان]او شانزده سال داشت، اما با اندام لاغر و لاغر و اندام کوچک و جذاب او می توانست بیست سال بگذرد
[ترجمه گوگل]او شانزده ساله بود، اما با شکل باریک و کوچکش و ویژگی های جذابی که می توانست برای بیست سال پیش داشته باشد

14. The petite blonde star refused to go in his car and drove her own vehicle to his central London offices.
[ترجمه ترگمان]این ستاره بلوند کوتوله از رفتن به ماشین خود امتناع کرد و وسیله نقلیه خود را به دفتر مرکزی لندن هدایت کرد
[ترجمه گوگل]ستاره بلوط ریزه اندام از رفتن به ماشینش رد شد و وسیله نقلیه خود را به دفاتر مرکزی خود در لندن برد

پیشنهاد کاربران

( of a woman ) attractively small and dainty

نحیف

به زبان عامیانه : فنچ

خانم لاغر اندام

She was dark and petite, as all his wives had been
مثل زنای دیگش، او پوست تیره داشت و لاغر اندام بود

ریز ، خُرد ، خرده ، خرده پا

[زن]
کوچک اندام

ریزنقش


کلمات دیگر: