1. a hotel with approachable staff
هتلی با کارکنان خوش برخورد
2. the alamoot castle is not approachable by car
با اتومبیل نمی توان به قلعه ی الموت رفت.
3. I wanted to appear friendly and approachable but I think I gave the converse impression.
[ترجمه ترگمان]می خواستم دوستانه و دوستانه برخورد کنم اما فکر می کنم که تاثیر آن را بر او گذاشته بودم
[ترجمه گوگل]من می خواستم به نظر می رسد دوستانه و قابل دسترس است، اما من فکر می کنم من به درک متقاعد کننده
4. It's one of the few lakeside villages approachable by car.
[ترجمه ترگمان]یکی از معدود دهکده های کنار دریاچه نزدیک به اتومبیل است
[ترجمه گوگل]این یکی از معدود روستاهای دریاچه ای است که با ماشین قابل دسترسی است
5. You'll find the headmaster a very approachable person.
[ترجمه مرجان] تو مدیر را آدم خیلی خوش برخوردی خواهی دید
[ترجمه ترگمان]تو مدیر very خواهی شد
[ترجمه گوگل]سرپرست شخصی را پیدا خواهید کرد
6. The village is only approachable from the south.
[ترجمه ترگمان]این روستا فقط از طرف جنوب قابل دیدن است
[ترجمه گوگل]این روستا فقط از جنوب قابل دسترسی است
7. Graham's always very approachable - why don't you talk the problem over with him?
[ترجمه ترگمان]گراه ام همیشه very - چرا باه اش مشکل رو حل نمی کنی؟ -
[ترجمه گوگل]گراهام همیشه بسیار قابل درک است - چرا شما با او مشکلی ندارید؟
8. Despite being a big star, she's very approachable.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه یک ستاره بزرگ است، او بسیار خوش برخورد است
[ترجمه گوگل]با وجود ستاره بزرگ، او بسیار قابل دسترسی است
9. The summit was approachable only from the south.
[ترجمه ترگمان]این نشست فقط از طرف جنوب دوستانه بود
[ترجمه گوگل]این اجلاس فقط از جنوب قابل دسترسی بود
10. The head teacher is very approachable.
[ترجمه ترگمان]معلم سر بسیار خوش برخورد است
[ترجمه گوگل]معلم سر است بسیار قابل دسترسی است
11. He was more approachable in those days - but life could still have surprises.
[ترجمه ترگمان]او در آن روزها بیشتر به مردم نزدیک می شد، اما زندگی هنوز می توانست surprises باشد
[ترجمه گوگل]او در آن روز بیشتر قابل دسترسی بود - اما زندگی هنوز هم می تواند شگفت انگیز باشد
12. Highly rated were sisters who were approachable, oriented to nurse learners, and who gave explicit directions about nursing care.
[ترجمه ترگمان]rated بودند که فردی اجتماعی و فردی اجتماعی بودند و نسبت به پرستاری از بچه ها گرایش خاصی داشتند و در مورد مراقبت های پرستاری دستورها روشنی ارائه می دادند
[ترجمه گوگل]به شدت ارزیابی شد که خواهران نزدیک بودند، به آموزگاران پرستاری هدایت شده بودند، و به طور مشخص در مورد مراقبت های پرستاری سخن می گفتند
13. Oliva has a reputation as an easygoing, approachable executive who always has lunch with her employees.
[ترجمه ترگمان]Oliva به عنوان یک مدیر فردی آسان گیر و آسان گیر، شهرت دارد که همیشه با کارکنان خود ناهار می خورد
[ترجمه گوگل]اولیوا به عنوان یک مدیر اجرایی بسیار راحت و قابل دسترس که همواره با کارکنان خود ناهار دارد شهرت دارد
14. Classmates found him impish and approachable one day, icy in his dignity the next.
[ترجمه ترگمان]یک روز بعد از ظهر روز بعد در حالی که با وقار و متانت خاصی به او نزدیک شده بود، به او نزدیک شد
[ترجمه گوگل]همکلاسی ها او را یک روز ناخوشایند و قابل دسترس یافتند و در شأن و منزلت او قرار گرفتند
15. He is an engineer and apparently very approachable.
[ترجمه ترگمان]او مهندس است و ظاهرا بسیار خوش برخورد است
[ترجمه گوگل]او یک مهندس است و ظاهرا بسیار نزدیک است