• running around, out doing this and that
out and about
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Most teenagers would rather be out and about with their friends.
[ترجمه ترگمان]بیشتر نوجوانان ترجیح می دهند با دوستانشان از خانه خارج شوند
[ترجمه گوگل]بیشتر نوجوانان ترجیح می دهند که با دوستان خود در ارتباط باشند
[ترجمه گوگل]بیشتر نوجوانان ترجیح می دهند که با دوستان خود در ارتباط باشند
2. We've been out and about talking to people all over the country.
[ترجمه ترگمان]ما خارج از کشور با مردم حرف زدیم و درباره این موضوع با مردم صحبت کردیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد صحبت کردن با مردم در سراسر کشور صحبت کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در مورد صحبت کردن با مردم در سراسر کشور صحبت کرده ایم
3. The patient was out and about.
[ترجمه ترگمان]بیمار در حال بیرون رفتن بود
[ترجمه گوگل]بیمار خارج و در مورد
[ترجمه گوگل]بیمار خارج و در مورد
4. Despite considerable pain she has been getting out and about almost as normal.
[ترجمه ترگمان]با وجود درد قابل توجهی که دارد تمام می شود و تقریبا به همان اندازه عادی
[ترجمه گوگل]علیرغم درد مضطرب، او بیرون آمدن و تقریبا به اندازه طبیعی است
[ترجمه گوگل]علیرغم درد مضطرب، او بیرون آمدن و تقریبا به اندازه طبیعی است
5. They often saw me out and about.
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب مرا بیرون و اطراف می دیدند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب مرا دیدند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب مرا دیدند
6. Their real killer is out and about.
[ترجمه ترگمان] قاتل واقعی اونا در موردش حرف میزنه
[ترجمه گوگل]قاتل واقعی آنها خارج و در مورد آن است
[ترجمه گوگل]قاتل واقعی آنها خارج و در مورد آن است
7. Despite all the drawbacks, I still enjoy getting out and about in the countryside whenever I can.
[ترجمه ترگمان]با وجود همه the، من هنوز از بیرون رفتن و در حومه شهر هر زمان که بتوانم لذت می برم
[ترجمه گوگل]با وجود تمام نقاط ضعف، من هر وقت که بخواهم، می توانم از دور و اطرافم بیرون بروم
[ترجمه گوگل]با وجود تمام نقاط ضعف، من هر وقت که بخواهم، می توانم از دور و اطرافم بیرون بروم
8. All for getting out and about.
[ترجمه ترگمان]همش برای بیرون رفتن و در مورد
[ترجمه گوگل]همه برای بیرون آمدن و در مورد
[ترجمه گوگل]همه برای بیرون آمدن و در مورد
9. More animals are out and about, running around.
[ترجمه ترگمان]حیوانات بیشتری بیرون و اطراف پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]بیشتر حیوانات خارج و در اطراف، در حال اجرا هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر حیوانات خارج و در اطراف، در حال اجرا هستند
10. Perhaps Coun Thorne-Wallis should get out and about with the pushchair a little more.
[ترجمه ترگمان]شاید هم ون تورن - و و الیس هم باید یه کمی بیشتر از این فرار کنن
[ترجمه گوگل]شاید کان تورون والیز باید کمی بیشتر از صندلی راننده بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]شاید کان تورون والیز باید کمی بیشتر از صندلی راننده بیرون بیاید
11. Try to get out and about whenever possible, making new friends and contacts.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید هر زمان که ممکن است از منزل خارج شوید و دوستان و آشنایان جدیدی پیدا کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید از هر زمان که بخواهید بیرون بیایید و دوستان و مخاطبین جدیدی ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید از هر زمان که بخواهید بیرون بیایید و دوستان و مخاطبین جدیدی ایجاد کنید
12. He got out and about more and began to enjoy life again.
[ترجمه ترگمان]دوباره بیرون آمد و دوباره از زندگی لذت برد
[ترجمه گوگل]او خارج شد و در مورد بیشتر شروع به لذت بردن از زندگی دوباره
[ترجمه گوگل]او خارج شد و در مورد بیشتر شروع به لذت بردن از زندگی دوباره
13. Equestrian: Kerry Millikin on Out and About is in third place heading into the jumping phase of the individual three-day event.
[ترجمه ترگمان]سوارکاری: کری دورها را ترک کرد و در مکان سوم قرار دارد که به سمت فاز پرش از رویداد سه روزه انفرادی می رود
[ترجمه گوگل]سوارکاری کری Millikin در بیرون و در مورد سوم در مرحله پریدن از رویداد سه روزه فردی است
[ترجمه گوگل]سوارکاری کری Millikin در بیرون و در مورد سوم در مرحله پریدن از رویداد سه روزه فردی است
14. Cupid be out and about, eager to couple you with someone you find fascinating.
[ترجمه ترگمان]کیوپید - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]کوپید بیرون و در مورد، مشتاق است که شما را با کسی که جذابیت می کند، به شما متصل کند
[ترجمه گوگل]کوپید بیرون و در مورد، مشتاق است که شما را با کسی که جذابیت می کند، به شما متصل کند
پیشنهاد کاربران
دور زدن
این طرف و آن طرف
گشت وگذار کردن
و غیره
سر حال شدن
If someone is out and about, they are going out and doing things, especially after they have been unable to for a while
If someone is out and about, they are going out and doing things, especially after they have been unable to for a while
این ور اون ور
همین دور و بر ها پلکیدن/بودن
هنوز روپابودن
هنوز دست به کار بودن
هنوز دور و بر کاری پلکیدن
هنوز سر کسی به کار بودن
هنوز روپابودن
هنوز دست به کار بودن
هنوز دور و بر کاری پلکیدن
هنوز سر کسی به کار بودن
۱ - فعال ، تو چشم ( به لحاظ فعالیت ) ( بیرون و این ور آن ور خلاصه فعال )
۲ - این ور آن ور
۲ - این ور آن ور
دور و بر
در این حوالی، دوربر
این ور اون ور
گشت و گذار کردن
گشت و گذار کردن
کلمات دیگر: