1. his efforts deserve credit
کوشش های او در خور ستایش است.
2. he did not deserve such a cruel end
او استحقاق چنین مرگ فجیعی را نداشت.
3. he did not deserve the appellation "teacher"
او استحقاق عنوان معلمی را نداشت.
4. the dirt they say about him does not deserve an answer
حرف هایی که پشت سر او می زنند استحقاق پاسخ را ندارد.
5. those who trespass the law shall get what they deserve
آنان که قانون را زیر پا می گذارند به سزای عمل خود خواهند رسید.
6. None but the brave deserve the fair.
[ترجمه A.A] هیچکس جز فردی شجاع درخور انصاف نیست
[ترجمه ترگمان] نه، ولی شجاعت این عادلانه نیست
[ترجمه گوگل]هیچ کس جز شجاع بودن منصف نیست
7. Those who deny freedom to others hardly deserve it for themselves.
[ترجمه S.M.H] کسانی که آزادی دیگران را نادیده میگیرند، استحقاق کمتری برای آن دارند.
[ترجمه ترگمان]کسانی که آزادی را انکار می کنند به زحمت استحقاق خود را دارند
[ترجمه گوگل]کسانی که آزادی را به دیگران محکوم می کنند، تقریبا شایسته آن هستند
8. Those who work deserve to eat; those who do not work deserve to starve.
[ترجمه مائده حوایی] کسانی که کار می کنند، سزاوار خوردن هستند؛ کسانی که کار نمی کنند سزاوار گرسنگی.
[ترجمه ترگمان]کسانی که کار می کنند مستحق خوردن هستند؛ کسانی که کار نمی کنند سزاوار گرسنگی هستند
[ترجمه گوگل]کسانی که کار سزاوار خوردن دارند؛ کسانی که کار نمی کنند سزاوار گرسنگی هستند
9. You deserve a reward for being so helpful.
[ترجمه مائده حوایی] به خاطر کمک های بسیار، شما سزاوار یک هدیه هستید.
[ترجمه ترگمان] تو لایق یه پاداش برای کمک خیلی خوبی هستی
[ترجمه گوگل]برای این که مفید باشد، سزاوار پاداش هستید
10. we accept the love we think we deserve.
[ترجمه مائده حوایی] ما عشقی را که فکر می کنیم لایقش هستیم، می پذیریم.
[ترجمه ترگمان]ما عشق را قبول می کنیم که فکر می کنیم لیاقتش را داریم
[ترجمه گوگل]ما قبول میکنیم که فکر میکنیم ما شایسته هستیم
11. Teacher, who educate children, deserve more honor than parents, who merely gave them birth; for the latter provided more life, while the former ensure a good life.
[ترجمه ترگمان]معلم، که به کودکان آموزش می دهد، سزاوار احترام بیشتر از پدر و مادر است که فقط به آن ها تولد می دهد؛ زیرا دومی زندگی بهتری را تامین می کند، در حالی که اولی زندگی خوب را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]معلم که فرزندانش را آموزش می دهد، مستحق افتخار بیشتر نسبت به پدر و مادر است که به آنها تولد داده است؛ برای دومی زندگی بیشتر را فراهم می کند، در حالی که سابق یک زندگی خوب را تضمین می کند
12. Everybody needs love,especially for those who don't deserve it.
[ترجمه ترگمان]همه به عشق نیاز دارند، به خصوص برای کسانی که لیاقتش را ندارند
[ترجمه گوگل]همه به عشق نیاز دارند، مخصوصا برای کسانی که سزاوار آن نیستند
13. What have I done to deserve this?
[ترجمه ترگمان]من چه کرده ام که مستحق این هستم؟
[ترجمه گوگل]مگر چه کار کرده ام که سزاوار این هستم؟
14. The proposals that you have put forward deserve serious consideration.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاداتی که شما مطرح کردید سزاوار توجه جدی هستند
[ترجمه گوگل]پیشنهادهایی که ارائه کرده اید مستلزم توجه جدی است
15. After all that hard work, you deserve a holiday.
[ترجمه ترگمان]بعد از اون همه کار سخت تو لایق یه تعطیلاتی
[ترجمه گوگل]پس از همه این کار سخت، شما مستحق تعطیلات هستید