کلمه جو
صفحه اصلی

skate


معنی : ادم پست، کفش یخ بازی، اسب مردنی، لقمه ماهی، ماهی چهار گوش، کفش چرخدار، اسکیت بازی کردن، سرسره بازی کردن
معانی دیگر : اسکیت، کفش پاتیناژ، کفش اسکی روی یخ (ice skate هم می گویند)، اسکیت (roller skate هم می گویند)، (جانورشناسی) پرتو ماهی بزرگ (به ویژه از راسته ی rajiformes)، (قدیمی - خودمانی)، اسب لکنته، یابو، اسب پیر و فرسوده، یارو، کفش ی  بازی، سرخوردن

انگلیسی به فارسی

یارو، آدم پست، اسب مردنی، (جانورشناسی) لقمه ماهی، ماهیچه ار گوش، کفش یخ بازی، سرخوردن، اسکیت بازی کردن،سرسره بازی کردن، کفش چرخدار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a shoe with either a blade or a set of small wheels attached to the sole, for use, respectively, on ice and on other hard surfaces; ice skate or roller skate.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: skates, skating, skated
مشتقات: skater (n.)
• : تعریف: to move along on ice skates or roller skates, or as though on such skates; glide or skim.
اسم ( noun )
• : تعریف: any of several fish related to rays, found along the western U.S. coast and having a skeleton of cartilage, a flat body, side fins extending out like wings, and usu. a pointed snout.

• ice skate, shoe with a blade on the bottom for gliding on ice; roller skate, shoe with wheels on the bottom for gliding on hard surfaces; any of a number of large flat fish that are related to rays
glide across ice with ice skates; glide across a hard surface with roller skates
a skate is an ice-skate or roller-skate.
to skate means to move over ice or a flat surface wearing skates.
if you skate over , or skate around, or skate round a difficult subject, you avoid dealing with it fully.

مترادف و متضاد

ادم پست (اسم)
bugger, menial, scoundrel, reptile, skate, villain, cur

کفش یخ بازی (اسم)
rocker, skate

اسب مردنی (اسم)
skate

لقمه ماهی (اسم)
skate

ماهی چهار گوش (اسم)
skate

کفش چرخدار (اسم)
skate

اسکیت بازی کردن (فعل)
skate

سرسره بازی کردن (فعل)
skate

slide


Synonyms: coast, flow, glide, glissade, ice skate, roller skate, sail along, skim


جملات نمونه

1. The ice is hard enough to skate on.
[ترجمه ترگمان]یخ آنقدر سخت است که بتواند اسکیت کند
[ترجمه گوگل]یخ به اندازه کافی سخت است که روی اسکیت بگذارد

2. Scientists have tended to skate over the difficulties of explaining dreams.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان بر این مشکلات غلبه کرده اند که مشکلات رویا را توضیح دهند
[ترجمه گوگل]دانشمندان تمایلی به اسکیت کردن درمورد مشکلات توضیح رویاها ندارند

3. Boats had plenty of mackerel and a few skate.
[ترجمه ترگمان]قایق پر از ماهی خالدار و چند تا اسکیت بود
[ترجمه گوگل]قایق ها مقدار زیادی از ماهی خال مخالی و چند اسکیت داشتند

4. He loves to skate.
[ترجمه ترگمان]دوست داره اسکیت بازی کنه
[ترجمه گوگل]او عاشق اسکیت است

5. I used to be able to skate quite well, but I've lost the knack.
[ترجمه ترگمان]قبلا خیلی خوب اسکیت می کردم، اما the را از دست دادم
[ترجمه گوگل]من استفاده کردم قادر به اسکیت کاملا به خوبی، اما من چالش را از دست دادم

6. Players skate around the ice with realistic momentum, ie you have to slow down to turn round.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان با حرکت واقع بینانه اسکیت بر روی یخ اسکیت بازی می کنند، یعنی شما باید آهسته حرکت کنید تا دور شوید
[ترجمه گوگل]بازیکنان اسلحه را در اطراف یخ با حرکت واقع گرایانه اسکیت می کنند

7. Are you building a new skate facility?
[ترجمه ترگمان]تو یه ساختمون اسکیت جدید ساختی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما ساخت یک تپه اسکیت جدید دارید؟

8. Why do the hockey players skate around for so long between fights?
[ترجمه ترگمان]چرا بازیکنان هاکی برای مدت طولانی بین دعواها به این طرف و آن طرف اسکیت می کنند؟
[ترجمه گوگل]چرا بازیکنان هاکی برای مدت طولانی بین جنگ ها اسکیت می کند؟

9. Becky: I used to ice skate.
[ترجمه ترگمان]من اسکیت بازی می کردم
[ترجمه گوگل]بکی من به اسکیت یخ زدم

10. Louis' blue and red, canceled the morning skate.
[ترجمه ترگمان]، \"لوئیس آبی\" و \"قرمز\" اسکیت صبحگاهی رو کنسل کرد
[ترجمه گوگل]لوئیس آبی و قرمز، اسکیت صبح را لغو کرد

11. With no skate parks in the area, he had an idea about what could be successful.
[ترجمه ترگمان]او بدون پارک اسکیت در منطقه ایده ای در مورد این که چه چیزی می تواند موفقیت آمیز باشد، داشت
[ترجمه گوگل]با هیچ پارک اسکیت در منطقه، او ایده ای در مورد آنچه که می تواند موفق باشد

12. The skate park is crammed with ramps, bowls and railings for users to perform tricks on.
[ترجمه ترگمان]این پارک اسکیت پر از ramps، کاسه و نرده برای کاربران برای انجام حرکات نمایشی است
[ترجمه گوگل]پارک اسکیت با رمپ ها، کاسه ها و نرده ها برای کاربران برای انجام ترفندها به کار می رود

13. And that's fairly thin ice on which to skate one's credibility!
[ترجمه ترگمان]و این یخ تقریبا نازکی است که روی آن اسکیت می توان کرد!
[ترجمه گوگل]و این یخ نسبتا نازک است که در آن اسکیت یک اعتبار است!

14. It decided to add the skate park early last year after listening to local teen-agers lament having nowhere to skate.
[ترجمه ترگمان]این شرکت تصمیم گرفت که در اوایل سال گذشته بعد از گوش دادن به teen نوجوان محلی، پارک اسکیت را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفت که پارک اسکیت را در اوایل سال گذشته اضافه کند، پس از گوش دادن به نوجوانان محلی که از هیچ کجایی به اسکیت دچار نگردند، تصمیم گرفتند

15. The YMCAs in Encinitas and Mission Valley offer skate parks for their members.
[ترجمه ترگمان]The در Encinitas و دره ماموریت پارک های اسکیت برای اعضای خود ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]YMCAs در Encinitas و Mission Valley پارک های اسکیت برای اعضای خود را ارائه می دهند

پیشنهاد کاربران

عبور کردن، گذر کردن، گذشتن، رفع اتهام شدن، قسر در رفتن

skate fish به چارگوش ماهی معروف است
The skate fish has unique eyes and can see in total darkness.

آدم بد و غیرقابل اعتماد

یخ بازی ، یخ سُرخوری ، یخ سرخوری بازی ، بازی یخ سرخوری

کفش یخ سرخوری


کلمات دیگر: