1. i moan from midnight to dawn
نیمه شب تا سحر ناله ها دارم.
2. the moan of a dying dog
ناله ی سگ مردنی
3. the moan of the wind
ناله ی باد،زوزه ی باد
4. to moan one's fate
از سرنوشت خود نالیدن
5. o, nightingale, don't moan and cry. . .
منما بلبل مویه و زاری. . .
6. A low moan of despair escaped her as she realized what had gone wrong.
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه شد که چه اشتباهی رخ داده است، ناله ای ازسر ناامیدی بر او چیره شد
[ترجمه گوگل]صدای ناامیدی کم از ناامیدی او را فرار کرد و متوجه شد چه چیزی اشتباه کرده است
7. We had a good moan about the weather.
[ترجمه ترگمان]درباره آب و هوا ناله خوبی داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد آب و هوای خوبی داشتیم
8. A moan escaped the badly wounded soldier.
[ترجمه Mahdi] یک ناله از سربازی که بد زخمی شده بود، بلند شد.
[ترجمه ترگمان]یک سرباز زخمی که به شدت مجروح شده بود، جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]صدای ناله از سربازان به شدت زخمی فرار کرد
9. to piss and moan about sth.
[ترجمه ترگمان]برای ادرار کردن و ناله در مورد sth
[ترجمه گوگل]به شانه و زاری در مورد sth
10. Here we go again - moan, moan, moan!
[ترجمه ترگمان]دوباره شروع می کنیم: می نالم: می نالم: می نالم
[ترجمه گوگل]در اینجا ما دوباره می رویم - ناله، ناله، ناله!
11. I used to moan if I didn't get at least six hours' sleep at night.
[ترجمه ترگمان]اگر دست کم ۶ ساعت خواب نمی دیدم، ناله می کردم
[ترجمه گوگل]من شبانه از خواب بیدار شدم اگر حداقل شش ساعت خواب نداشتم
12. I loathe negativity. I can't stand people who moan.
[ترجمه ترگمان] من از احساسات منفی متنفرم من نمی تونم مردمی رو که ناله می کنن رو تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من نفی کننده نیستم من نمیتوانم مردم را که صدایش میکردند تحمل کنم
13. From time to time there was a moan of pain from the sick man.
[ترجمه ترگمان]گاه به گاه صدای ناله مرد بیمار به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]از زمان به زمان، درد زایمان از مرد بیمار وجود داشت
14. We were just having a moan about work.
[ترجمه ترگمان] ما داشتیم درباره کار ناله می کردیم
[ترجمه گوگل]ما فقط در مورد کار به آنها شکایت کردیم