1. a persuasive speaker
یک سخنران متقاعد کننده
2. The writer aerateed his writing with a persuasive colloquialism.
[ترجمه ترگمان]نویسنده نامه خود را با لحنی قانع کننده می نوشت
[ترجمه گوگل]نویسنده نوشتار خود را با یک گفتگوی قانع کننده تحریک می کند
3. His analysis is in many ways highly persuasive.
[ترجمه ترگمان]تحلیل او بسیار قانع کننده است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل او از بسیاری جهات بسیار متقاعد کننده است
4. He made a persuasive argument.
[ترجمه ترگمان] اون یه بحث متقاعد کننده درست کرد
[ترجمه گوگل]او یک استدلال قانع کننده ساخته است
5. I was hyped up by his persuasive remarks.
[ترجمه ترگمان]به خاطر حرف های متقاعد کننده او، آدم مهمی نبودم
[ترجمه گوگل]من توسط اظهارات متقاعد کننده خودم متضرر شدم
6. The evidence was not really persuasive enough.
[ترجمه ترگمان]شواهد به اندازه کافی قانع کننده نبود
[ترجمه گوگل]شواهد به اندازه کافی قانع کننده نبودند
7. I can be very persuasive when I want to be.
[ترجمه ترگمان]من می تونم خیلی متقاعد کننده باشم وقتی که می خوام باشم
[ترجمه گوگل]من می توانم بسیار متقاعد کننده زمانی که من می خواهم باشد
8. There is a persuasive argument that it was not.
[ترجمه ترگمان]بحث قانع کننده ای وجود دارد که این طور نیست
[ترجمه گوگل]استدلال قانع کننده ای وجود دارد که چنین نیست
9. Of course, the propounding may be very persuasive and the teacher needs to be wary.
[ترجمه ترگمان]البته، propounding ممکن است بسیار قانع کننده باشند و معلم باید محتاط باشد
[ترجمه گوگل]البته، پیشنهاد ممکن است خیلی متقاعد کننده باشد و معلم باید احتیاط کند
10. But their other argument is possibly more persuasive: it's that farm saving is not an easy option.
[ترجمه ترگمان]اما استدلال دیگر آن ها احتمالا more است: این که صرفه جویی در مزرعه یک گزینه آسان نیست
[ترجمه گوگل]اما استدلال دیگر آنها احتمالا بیشتر متقاعد کننده است که صرفه جویی در مزرعه یک گزینه آسان نیست
11. When Wooley, who is a witty and vigorously persuasive speaker, finished, she received a big round of applause.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Wooley، که یک گوینده ماهر و با شدت قانع کننده است، به پایان رسید، او یک دور بزرگ از تشویق را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که وویلی، سخنگوی باهوش و باهوش متقاعد کننده، به پایان رسید، او یک شعار بزرگ از تشویق دریافت کرد
12. A persuasive argument that democracy can and should be based on active and extensive participation by the citizenry.
[ترجمه ترگمان]یک استدلال قانع کننده که دموکراسی می تواند و باید براساس مشارکت فعال و گسترده شهروندان باشد
[ترجمه گوگل]استدلال قانع کننده ای مبنی بر اینکه دموکراسی می تواند و باید مبتنی بر مشارکت فعال و وسیع شهروندان باشد
13. We find that a persuasive argument, should we need any further persuasion beyond the plain wording of the Act.
[ترجمه ترگمان]ما این موضوع را به عنوان یک استدلال قانع کننده می یابیم، آیا باید به ترغیب بیشتر فراتر از متن ساده قانون نیاز داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما می گوییم که یک استدلال قانع کننده، آیا ما باید به هر گونه ترغیب بیشتر فراتر از متن ساده این قانون نیاز داشته باشیم
14. Eva Hendrix started to chatter in her persuasive voice while the uniformed chauffeur drove them into the ancient town of Freiburg.
[ترجمه ترگمان]وقتی راننده اونیفورم پوش آن ها را به شهر قدیمی of رساند، اوا هندریکس شروع به وراجی کرد
[ترجمه گوگل]اوا هاندریکس در صدای متقاعد کننده خود شروع به صحبت کرد، در حالی که راننده لباس او را به شهر باستانی فرایبورگ برد