اصطلاح ) اینفرمال
To throw a curve
( To throw ( someone ) a curve ( ball
حسابی غافلگیر کردن، سورپریز کردن!
کلک زدن، گیج کردن یا متعجب کردن ( کسی ) با انجام کاری غیر منتظره که انتظارش را نداشته است!
در ورزش بیسبال ) یعنی پرتاب توپ بصورت منحنی وار، کات دار و مواج که گرفتن آن یا ضربه زدن به آن با چوب بیسبال مشکل باشد.
Mother Nature threw us a curve ball last winter with record - breaking amounts of snow
مادر طبیعت، زمستان گذشته با شکستن رکورد مقادیر بارش برف، ما را ( حسابی ) غافلگیر کرد.
To throw a curve
( To throw ( someone ) a curve ( ball
حسابی غافلگیر کردن، سورپریز کردن!
کلک زدن، گیج کردن یا متعجب کردن ( کسی ) با انجام کاری غیر منتظره که انتظارش را نداشته است!
در ورزش بیسبال ) یعنی پرتاب توپ بصورت منحنی وار، کات دار و مواج که گرفتن آن یا ضربه زدن به آن با چوب بیسبال مشکل باشد.
Mother Nature threw us a curve ball last winter with record - breaking amounts of snow
مادر طبیعت، زمستان گذشته با شکستن رکورد مقادیر بارش برف، ما را ( حسابی ) غافلگیر کرد.