1. Small children are often very trustful.
[ترجمه ترگمان]کودکان کوچک اغلب بسیار قابل اعتماد هستند
[ترجمه گوگل]بچه های کوچک اغلب بسیار اعتماد دارند
2. Actor cruel is experiencing this kind of trustful crisis dejectedly.
[ترجمه ترگمان]بازیگر مرد ظالم این نوع بحران اعتماد را با افسردگی تجربه می کند
[ترجمه گوگل]بی رحمانه بازیگر این نوع بحران قابل اعتماد را تحمل می کند
3. He was trustful and without deceit.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس داشت و بی آن که فریب بخورد
[ترجمه گوگل]او اعتماد داشت و بدون فریب
4. Three years ago, we went from unfamiliar to trustful.
[ترجمه ترگمان]سه سال پیش، ما از unfamiliar برای اعتماد به trustful رفتیم
[ترجمه گوگل]سه سال پیش، ما از نا آشنا به اعتماد به نفس رفتیم
5. The exhausted man and the trustful guy a knife the rusty crust.
[ترجمه ترگمان]مرد خسته و مرد قابل اعتماد یه چاقو رو با یه چاقو تیز کرده بودن
[ترجمه گوگل]مرد خسته و مرد با اعتماد به نفس چاقو پوسته زنگ زده است
6. Trustful birds have built their nests.
[ترجمه ترگمان]پرندگان trustful لانه های خود را ساخته اند
[ترجمه گوگل]پرنده های معتبر لانه های خود را ساخته اند
7. Nominators shall make a trustful introduction of their nominees.
[ترجمه ترگمان]Nominators یک معرفی کامل از نامزدهای اونها خواهد بود
[ترجمه گوگل]نامزدها باید معرفی های اعتماد خود را از نامزدهای خود را
8. The exhausted man and the trustful guy thrust a knife into the rusty crust.
[ترجمه ترگمان]مرد خسته و بااعتماد به نفس چاقو را در پوسته زنگ زده فرو برد
[ترجمه گوگل]مرد خسته و مرد با اعتماد به نفس چاقو را به پوسته زنگ زده است
9. Establish general trustful mechanism, be helpful for the development of market economy.
[ترجمه ترگمان]ایجاد مکانیزم اعتماد عمومی برای توسعه اقتصاد بازار مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]ایجاد مکانیسم اعتماد عمومی، برای توسعه اقتصاد بازار مفید باشد
10. Two parties are willing to build the equal, trustful, friendly cooperation relation through the sincere negotiation.
[ترجمه ترگمان]دو طرف مایل به ایجاد رابطه دوستانه، اعتماد و هم کاری دوستانه از طریق مذاکره صادقانه هستند
[ترجمه گوگل]دو حزب مایل به ایجاد همکاری برابر، اعتماد و دوستانه از طریق مذاکره صادقانه هستند
11. Such netizen is represented from suffer trustful crisis possibly at the beginning.
[ترجمه ترگمان]چنین netizen می تواند در ابتدا از بحران اعتماد به نفس برخوردار باشد
[ترجمه گوگل]چنین ناتیزان از بحران اعتماد احتمالا در ابتدا نشان داده می شود
12. We believe in trustful and long - term business partnerships.
[ترجمه ترگمان]ما به شراکت تجاری و بلند مدت اعتقاد داریم
[ترجمه گوگل]ما به مشارکت های اعتماد و بلند مدت کسب و کار اعتقاد داریم
13. The Council's message to those engaged in biblical and theological research was encouraging and trustful.
[ترجمه ترگمان]پیام شورا به افراد درگیر در تحقیقات انجیل و الهیات تشویق و اعتماد به نفس بود
[ترجمه گوگل]پیام شورا به کسانی که در تحقیقات کتاب مقدس و الهیات مشغول به کار هستند، تشویق و اعتماد است