کلمه جو
صفحه اصلی

pliancy


معنی : دمدمی مزاجی، تغییر پذیری، نرم شدنی، تاشدنی، انحناء پذیری
معانی دیگر : انحناء پذیری، تغییر پذیری، نرم شدنی، تاشدنی، دمدمی مزاجی

انگلیسی به فارسی

انحنا پذیری، تغییر پذیری، نرم شدنی، تاشدنی،دمدمی مزاجی


انعطاف پذیری، تاشدنی، دمدمی مزاجی، انحناء پذیری، تغییر پذیری، نرم شدنی


انگلیسی به انگلیسی

• flexibility; being bendable; being easily influenced

مترادف و متضاد

دمدمی مزاجی (اسم)
ambivalence, freak, pliancy

تغییر پذیری (اسم)
variation, pliancy, mutability, variability

نرم شدنی (اسم)
pliancy

تاشدنی (اسم)
pliancy

انحناء پذیری (اسم)
pliancy

جملات نمونه

1. Movable splitters should always advertise their pliancy with cursor hinting.
[ترجمه ترگمان]splitters متحرک همیشه باید با اشاره مکان نما، انعطاف پذیری خود را تبلیغ کنند
[ترجمه گوگل]تقسیم کننده های متحرک باید همواره تبلیغات خود را با اشاره گر اشاره گر تبلیغ کنند

2. Butcons have the pliancy of buttons, along with the fast - recognition capability of images.
[ترجمه ترگمان]Butcons، انعطاف پذیری دکمه ها را همراه با قابلیت تشخیص سریع تصاویر دارند
[ترجمه گوگل]Butcons دارای قابلیت دکمه ها و توانایی تشخیص سریع تصاویر است

3. This property is called pliancy and is discussed in detail later in this chapter.
[ترجمه ترگمان]این ویژگی، pliancy نامیده می شود و بعدا در این فصل به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این ویژگی به نام pliancy نامیده می شود و بعدا در این فصل بحث شده است

4. Use cursor hinting to indicate pliancy.
[ترجمه ترگمان]از اشاره مکان نما برای نشان دادن انعطاف پذیری استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از اشارهگر اشاره گر را نشان می دهد

5. Cursor hinting communicates pliancy by changing the appearance of the cursor as it passes over an object or screen area .
[ترجمه ترگمان]اشاره مکان نما با تغییر ظاهر مکان نما با تغییر ظاهر مکان نما ارتباط دارد و از یک شی یا منطقه پرده عبور می کند
[ترجمه گوگل]اشاره گر اشاره گر، با تغییر ظاهر مکان نما به عنوان آن را عبور می کند بیش از یک شی یا منطقه روی صفحه نمایش

6. Part of the affordance of a button is its visual pliancy, which indicates its " pressability. "
[ترجمه ترگمان]بخشی از the یک دکمه، انعطاف پذیری بصری آن است، که \"pressability\" آن را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بخشی از دسترسی یک دکمه، توانایی بصری آن است، که نشان دهنده ی قابلیت فشار دادن آن است '

پیشنهاد کاربران

سازگاری
انعطاف پذیری


کلمات دیگر: