• damn it!, confound it!, to hell with it!
blow it
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
خراب کردن، گند زدن
اینفرمال )
اشتباه بزرگی کردن، خراب کردن، موقعیت یا فرصتی را از دست دادن، ( با انجام کار اشتباه یا گفتن حرف اشتباهی ) چیزی را بر باد فنا دادن، ( قدر فرصت یا موقعیتی را ندانستن و آنرا خراب کردن )
( در اکثر مواقع از گذشته فعل یعنی blew استفاده میشود )
I really blew it when I turned down that job offer
من واقعا اشتباه بزرگی کردم وقتی که آن پیشنهاد کاری را رد کردم.
That was a great opportunity, but now I've blown it
اون یک موقعیت عالی بود اما الان دیگه من اونو به باد فنا داده ام!
I have a good offer for you, don't blow it
یک پیشنهاد خوبی برات دارم، خرابش نکن!/از دستش نده!
اشتباه بزرگی کردن، خراب کردن، موقعیت یا فرصتی را از دست دادن، ( با انجام کار اشتباه یا گفتن حرف اشتباهی ) چیزی را بر باد فنا دادن، ( قدر فرصت یا موقعیتی را ندانستن و آنرا خراب کردن )
( در اکثر مواقع از گذشته فعل یعنی blew استفاده میشود )
I really blew it when I turned down that job offer
من واقعا اشتباه بزرگی کردم وقتی که آن پیشنهاد کاری را رد کردم.
That was a great opportunity, but now I've blown it
اون یک موقعیت عالی بود اما الان دیگه من اونو به باد فنا داده ام!
I have a good offer for you, don't blow it
یک پیشنهاد خوبی برات دارم، خرابش نکن!/از دستش نده!
به جهنم/به درک
تف به این شانس ( تف به این کاری که کردم )
عجب کار اشتباه کردم ( همه چی را بر باد دادم )
عجب کار اشتباه کردم ( همه چی را بر باد دادم )
گند زدن!
He really blew it!
He really blew it!
در کاری یا در چیزی شکست خوردن
تِر زدن ( بی ادبانۀ محاوره ای ) ، به خشکه این شانس.
گند زدن۔خراب کردن۔اشتباہ کردن
an expression of anger
• Oh, blow it! I've forgotten to invite Paul to the party.
• Oh, blow it! I've forgotten to invite Paul to the party.
کلمات دیگر: