1. luxury goods
کالاهای تجملی
2. a luxury hotel
هتل تجملی (لوکس)
3. a luxury liner
کشتی مسافری لوکس
4. ease and luxury had softened them
راحتی و تجمل آنان را کم طاقت کرده بود.
5. lapped in luxury
نازپرورده
6. an air of luxury filled the room
اتاق مملو از مظاهر تجمل بود.
7. he lived in luxury and ease
او در تجمل و راحتی زنگی می کرد.
8. to live in luxury
در تجمل زندگی کردن کردن
9. he is vitiated by luxury
تجملات او را فاسد کرده است.
10. it is a real luxury to be able to travel where one pleases
واقعا نعمتی است که انسان بتواند هر کجا خواست سفر کند.
11. in the lap of luxury
در ناز و نعمت،در تجمل و رفاه
12. the first edition of these luxury cars
سری اول این اتومبیل های مجلل
13. they crossed the atlantic on a luxury liner
آنان با یک کشتی مجلل مسافری از اقیانوس اطلس گذشتند.
14. staying in bed until noon was a luxury that she could seldom enjoy
تا ظهر در بستر ماندن لذتی بود که به ندرت از آن متمتع می شد.
15. they used to lead a life of luxury
آنان زندگی پر تجملی داشتند.
16. our hotels offer the utmost in comfort and luxury
هتل های ما بیشترین میزان راحتی و تجمل را عرضه می کنند.
17. she had been raised in the lap of luxury
او در دامن ناز و نعمت پرورش یافته بود.
18. she had been reared in the lap of luxury
او در دامان تجمل و وفور (در ناز و نعمت) پرورش یافته بود.
19. the governor was a humble man who hated luxury
فرماندار مرد فروتنی بود که از تجملات بیزار بود.
20. she always dreamed of a long cruise on a luxury ship
او همیشه خواب یک سفر طولانی در یک کشتی مجلل را می دید.
21. He left his successful business and life of luxury to become a monk.
[ترجمه ترگمان]او کسب وکار و زندگی موفقیت آمیز خود را برای تبدیل شدن به یک راهب ترک کرد
[ترجمه گوگل]او کسب و کار موفقیت آمیز و زندگی لوکس را برای تبدیل شدن به یک راهب ترک کرد
22. They live in luxury in a very big house.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک خانه بسیار بزرگ زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در لوکس در یک خانه بسیار بزرگ زندگی می کنند
23. Now we'll be able to live in luxury for the rest of our lives.
[ترجمه ترگمان]حالا ما قادر خواهیم بود که تا آخر عمر در تجمل و تجمل زندگی کنیم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ما قادر خواهیم بود برای زندگی بقیه زندگی خود در لوکس زندگی کنیم
24. Love is a luxury, as long as the heart is hard as iron, no one hurt me to be.
[ترجمه ترگمان]عشق یک تجمل است، تا زمانی که قلب به سختی آهن باشد، هیچ کس به من صدمه نمی زند
[ترجمه گوگل]عشق یک لوکس است، تا زمانی که قلب سخت به عنوان آهن باشد، هیچکس به من آسیب نرساند
25. She invited 750 people aboard the luxury yacht, the Savarona.
[ترجمه ترگمان]او ۷۵۰ نفر را در قایق تفریحی، Savarona دعوت کرد
[ترجمه گوگل]او 750 نفر را در قایق بادبانی لوکس، Savarona دعوت کرد
26. It was a luxury hotel with its own swimming pool and restaurant.
[ترجمه ترگمان]یک هتل لوکس با استخر و رستوران مخصوص خودش بود
[ترجمه گوگل]این یک هتل لوکس با استخر و رستوران است
27. The increasing sale of luxury goods is an index of the country's prosperity.
[ترجمه ترگمان]فروش کالاهای لوکس به عنوان شاخص رفاه کشور محسوب می شود
[ترجمه گوگل]فروش روزافزون کالاهای لوکس شاخص رونق کشور است
28. The barn has been miraculously transformed into a luxury hotel.
[ترجمه ترگمان]این انبار به نحو معجزه آسایی به یک هتل لوکس تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]انبار معجزه آسا به یک هتل لوکس تبدیل شده است