معنی : حقگویی
truthfulness
معنی : حقگویی
انگلیسی به فارسی
صداقت، حقگویی
انگلیسی به انگلیسی
• quality of being truthful; sincerity, honesty; condition of being accurate, faithfulness to reality
مترادف و متضاد
حق گویی (اسم)
impartial judgment, truthfulness
جملات نمونه
1. Among her many virtues are loyalty, courage, and truthfulness.
[ترجمه علی اکبر منصوری] از جمله فضایل بیشمار او وفاداری، شجاعت و صداقت میباشد!
[ترجمه ترگمان]در میان بسیاری از فضایل او وفاداری، شجاعت و صداقت وجود دارد[ترجمه گوگل]در میان بسیاری از فضیلت ها، وفاداری، شجاعت و صداقت است
2. The reporter raised a question touching the truthfulness of his statements.
[ترجمه ترگمان]خبرنگار سوالی را مطرح کرد که صحت اظهارات او را تایید می کرد
[ترجمه گوگل]خبرنگار یک سوال را مطرح کرد که به راستی اظهاراتش مربوط است
[ترجمه گوگل]خبرنگار یک سوال را مطرح کرد که به راستی اظهاراتش مربوط است
3. Among her many virtues are loyalty,spunk,and truthfulness.
[ترجمه ترگمان]در میان بسیاری از فضایل، صداقت، شجاعت، و صداقت وجود دارد
[ترجمه گوگل]در میان فضایل بسیاری او وفاداری، هراس و صداقت است
[ترجمه گوگل]در میان فضایل بسیاری او وفاداری، هراس و صداقت است
4. I can say, with absolute truthfulness, that I did not injure her.
[ترجمه ترگمان]با صداقت مطلق می گویم که من به او صدمه نزدم
[ترجمه گوگل]می توانم با اطمینان مطلق بگویم که من او را آسیب ندیدم
[ترجمه گوگل]می توانم با اطمینان مطلق بگویم که من او را آسیب ندیدم
5. The lawyer probed the witness' truthfulness by asking questions.
[ترجمه ترگمان]وکیل، با پرسیدن سوالات، صداقت شاهد را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]وکیل با صدور سوالات شاهد صادق بودن است
[ترجمه گوگل]وکیل با صدور سوالات شاهد صادق بودن است
6. Doubt stole up on me about his truthfulness.
[ترجمه ترگمان]شک در مورد his از من دزدیده شد
[ترجمه گوگل]شک و تردید در مورد صداقت او به من سرقت کرد
[ترجمه گوگل]شک و تردید در مورد صداقت او به من سرقت کرد
7. I knew of no virtues except truthfulness, obedience, self-sacrifice, total abstinence from alcoholic drinks . . . .
[ترجمه ترگمان]من از فضیلت و صداقت و فداکاری و فداکاری و خودداری از نوشیدنی های الکلی و نوشیدنی های الکلی بی خبر بودم
[ترجمه گوگل]من از فضایل به جز صداقت، اطاعت، خودخواهی، وفاداری کامل از نوشیدنی های الکلی نمی دانستم
[ترجمه گوگل]من از فضایل به جز صداقت، اطاعت، خودخواهی، وفاداری کامل از نوشیدنی های الکلی نمی دانستم
8. Truthfulness is the main element of character. Brian Tracy
[ترجمه ترگمان]truthfulness عنصر اصلی شخصیت است \"ب - - رای - - ان\"
[ترجمه گوگل]حقیقت عنصر اصلی شخصیت است براون تریسی
[ترجمه گوگل]حقیقت عنصر اصلی شخصیت است براون تریسی
9. Honesty is the sum of sincerity, reasonableness, truthfulness, and fairness – honesty is the virtuous strength that overcomes deceit, deception and lying. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]صداقت عبارت از صداقت، معقول بودن، صداقت، و عدالت است - صداقت همان قدرت فضیلت است که بر فریب، فریب و دروغ غلبه می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]صداقت، مجموع صداقت، معقولیت، صداقت و عدالت است - صداقت، قدرت فضیلت است که فریب، فریب و دروغ را برانگیخته است دکتر T P Chia
[ترجمه گوگل]صداقت، مجموع صداقت، معقولیت، صداقت و عدالت است - صداقت، قدرت فضیلت است که فریب، فریب و دروغ را برانگیخته است دکتر T P Chia
10. Good luck applauds responsibility, honesty and truthfulness & irresponsibility, dishonesty and hypocrisy are likely to be penalized by bad luck. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]شانس خوب، مسئولیت پذیری، صداقت و صداقت، عدم مسئولیت پذیری، عدم صداقت و ریاکاری به احتمال زیاد به خاطر بخت بد، تاوان می دهد دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]موفق باشید تحسین مسئولیت، صداقت و صادق بودن بی مسئولیتی، ناسپاسی و ریاکاری احتمالا توسط بدبختی جریمه می شود دکتر T P Chia
[ترجمه گوگل]موفق باشید تحسین مسئولیت، صداقت و صادق بودن بی مسئولیتی، ناسپاسی و ریاکاری احتمالا توسط بدبختی جریمه می شود دکتر T P Chia
11. Children come to oppose Lying because truthfulness is necessary for cooperation.
[ترجمه ترگمان]کودکان با دروغ گفتن مخالفند زیرا صداقت برای هم کاری ضروری است
[ترجمه گوگل]کودکان برای مخالفت با دروغ می آیند زیرا درستکاری برای همکاری ضروری است
[ترجمه گوگل]کودکان برای مخالفت با دروغ می آیند زیرا درستکاری برای همکاری ضروری است
12. Truthfulness requires courage and, ideally, skillfulness.
[ترجمه ترگمان]Truthfulness نیازمند شهامت و به طور ایده آل، است
[ترجمه گوگل]حقیقت مستلزم شجاعت و، در حالت ایده آل، مهارت است
[ترجمه گوگل]حقیقت مستلزم شجاعت و، در حالت ایده آل، مهارت است
13. Uncoined composition and historic truthfulness are combined with skillful use of plentiful artistic devices in interpretation of historic images and events.
[ترجمه ترگمان]ترکیب Uncoined و صحت تاریخی با استفاده ماهرانه از وسایل هنرمندانه فراوان در تفسیر تصاویر و وقایع تاریخی ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]ترکیب انعکاسی و حقیقت تاریخی با استفاده ماهرانه از دستگاه های هنری فراوان در تفسیر تصاویر و رویدادهای تاریخی ترکیب شده است
[ترجمه گوگل]ترکیب انعکاسی و حقیقت تاریخی با استفاده ماهرانه از دستگاه های هنری فراوان در تفسیر تصاویر و رویدادهای تاریخی ترکیب شده است
14. Nowadays, the truthfulness of operational performance evaluation of public corporation reduces greatly.
[ترجمه ترگمان]امروزه، صحت ارزیابی عملکرد عملیاتی شرکت عمومی به شدت کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]امروزه، صادق بودن ارزیابی عملکرد عملیات شرکت دولتی بسیار کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]امروزه، صادق بودن ارزیابی عملکرد عملیات شرکت دولتی بسیار کاهش می یابد
15. There is a strong presumption in favour of the truthfulness of their statement.
[ترجمه ترگمان]یک فرض قوی در طرفداری از صحت اظهارات آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]فرضیه قوی به نفع راستی بودن بیانیه آنها وجود دارد
[ترجمه گوگل]فرضیه قوی به نفع راستی بودن بیانیه آنها وجود دارد
پیشنهاد کاربران
واقع بین
اطمینان ( به طور مثال : coefficient of truthfulness = ضریب اطمینان )
حقانیت، راستی، درستی
راستگوئى ، صداقت
صداقت
اعتبار داشتن
صحت
راستگویی
کلمات دیگر: