اقارب، منسوبین، در cl به جد و جده، برادر قانون ـ فقه : اقربا، خواهر عمو و عمه خواه تنى باشند خواه ناتنى اطلاق مى شود
relatives
اقارب، منسوبین، در cl به جد و جده، برادر قانون ـ فقه : اقربا، خواهر عمو و عمه خواه تنى باشند خواه ناتنى اطلاق مى شود
انگلیسی به فارسی
بستگان، خویشاوند، خودی، نزدیک
جملات نمونه
1. his relatives showered invitations on him
قوم و خویش ها او را دعوت باران کردند.
2. near relatives
خویشان نزدیک
3. the relatives who were not invited to the wedding became very disgruntled
قوم خویش هایی که به عروسی دعوت نشده بودند خیلی برزخ شدند.
4. at times, relatives become encumbrances
گاهی اوقات خویشاوندان وبال گردن می شوند.
5. a whole crowd of relatives are coming to dinner!
یک قافله قوم و خویش برای شام خواهند آمد!
6. he elevated his own relatives to high government positions
او خویشان خود را به مقام های بالای دولتی رساند.
7. he exalted his own relatives to higher positions
او خویشاوندان خود را به منصب های بالاتر رساند.
8. one of my distant relatives
یکی از خویشاوندان دور من
9. visiting all those quarrelsome relatives was an abomination
دیدار آن خویشاوندان شرور نفرت انگیز بود.
10. we invited all the relatives over for lunch
همه ی خویشاوندان را برای نهار به خانه دعوت کردیم.
11. he is always cadging off relatives and friends
او همیشه در حال کلاشی از فامیل و دوستان است.
12. she had the sudden notion to invite all her relatives
ناگهان هوس کرد که همه ی خویشاوندان خود را دعوت کند.
13. he got the job through the agency of one of his relatives
این شغل را به کمک یکی از خویشانش به دست آورد.
پیشنهاد کاربران
بستگان، خویشاوندان
فامیل درجه یک
خویشاوندان
فامیل اقوام خویشاوند دوست خیلی نزدیک
some one we meet them
فامیل - اشنا
فرق بین این کلمه و کلمه relations
این کلمه به معنی بستگان و خویشان و اشنا ها هستش
ولی relations به معنی هرکس که با شما در ارتباطه مثل کارگران و کارفرما ها و. . .
این کلمه به معنی بستگان و خویشان و اشنا ها هستش
ولی relations به معنی هرکس که با شما در ارتباطه مثل کارگران و کارفرما ها و. . .
نزدیکان - خویشاوندان
اقوام
بستگان. فامیل. خویشاوندان. فامیل دور تا نزدیک
اقوام، خویشاوندان
فامیل، خویشاوندان، اقوام
خانواده دور و نزدیک
فامیل. خویشاوند
خویشاوندان، اقوام
خیشاوندان، خویش یا قوم ، قبیل و یا نژاد
اقوام، بستگان، فامیل
دوستان دقت کنید:
Relatives: یعنی خویشاوندان، فک و فامیلا، اقوام، نزدیکان
Family: یعنی خانواده ی خودتان شامل پدر، مادر، خواهر، برادر
Parents: یعنی فقط پدر و مادرِ شما
Relatives: یعنی خویشاوندان، فک و فامیلا، اقوام، نزدیکان
Family: یعنی خانواده ی خودتان شامل پدر، مادر، خواهر، برادر
Parents: یعنی فقط پدر و مادرِ شما
خویشاوندان . اقوام . فک و فامیل
کلمات دیگر: