معنی : خانه، کلبه، منزل، جا، انبار، شعبه فراماسون ها، بیتوته کردن، به لانه پناه بردن، گذاشتن، منزل دادن، منزل کردن، تسلیم کردن، ساکن کردن، مسکن دادن، پذیرایی کردن، قرار دادن
معانی دیگر : آلونک، کاشانه، (موقتا) جا دادن، منزل دادن یا کردن، اتاق اجاره دادن یا کردن، پانسیون کردن یا شدن، در خود جا دادن، مظروف کردن، (در خود) گنجاندن، گیر کردن در، جایگیر شدن در، خفت افتادن، به امانت گذاشتن، (به کسی) سپردن، (از راه افکندن یا تیر در کردن یا فرو کردن و غیره) فرستادن، زدن، (به دادگاه یا مراجع صالحه) عارض شدن، شکایت کردن، عرضحال دادن، اقامه کردن، (با: in) اعطا کردن (اختیارات و غیره)، دادن، (در جاهای ییلاقی و توریستی) هتل، متل، مهمانسرا، (برخی باشگاه ها و انجمن های اخوت) محل ملاقات، همدیدگاه، شعبه ی محلی، (برخی جانوران به ویژه بیدستر) لانه، آشیان، (سرخپوست آمریکای شمالی) خانه، خیمه، ساکنان خانه یا خیمه، تفوی کردن، خیمه زدن