کلمه جو
صفحه اصلی

thursday


معنی : پنج شنبه
معانی دیگر : پنج شنبه (مخفف: thu، thurs و th)

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the fifth day of the week, occurring between Wednesday and Friday.

• fifth day of the week; fourth day of the week in some countries
thursday is the day after wednesday and before friday.

مترادف و متضاد

پنج شنبه (اسم)
thursday

جملات نمونه

1. Government officials visited the earthquake zone on Thursday morning to co-ordinate the relief effort.
[ترجمه ترگمان]مقامات دولتی روز پنجشنبه صبح روز پنج شنبه از منطقه زلزله زده دیدن کردند تا تلاش های امدادی را هماهنگ کنند
[ترجمه گوگل]مسئولان دولتی روز پنجشنبه صبح از منطقه زلزله دیدن کردند تا تلاش های امدادی را هماهنگ کنند

2. She's due to arrive on Thursday. Meanwhile, what do we do?
[ترجمه ترگمان]قرار است روز پنجشنبه برسد در همین حال، ما چه کار باید بکنیم؟
[ترجمه گوگل]او به دلیل رسیدن به روز پنج شنبه است در همین حال، ما چه کار میکنیم؟

3. They're holding an auction of jewellery on Thursday.
[ترجمه ترگمان]آن ها روز پنجشنبه یک حراجی جواهرات برگزار کردند
[ترجمه گوگل]آنها روز پنج شنبه حراج جواهرات را برگزار می کنند

4. I went to Edinburgh on Thursday.
[ترجمه ترگمان]روز پنجشنبه به ادنبورگ رفتم
[ترجمه گوگل]من پنجشنبه به ادینبورگ رفتم

5. Thursday is market day in Poitiers.
[ترجمه ترگمان]روز پنجشنبه روز بازار پواتیه است
[ترجمه گوگل]روز پنج شنبه روز بازار در پوایتیر است

6. They called at Mr Brown's office last Thursday.
[ترجمه ترگمان]آن ها روز پنجشنبه گذشته از دفتر آقای براون دیدن کردند
[ترجمه گوگل]آنها پنجشنبه گذشته در دفتر آقای براون تماس گرفتند

7. The washing machine totally seized up on Thursday.
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی بطور کامل روز پنجشنبه کشف شد
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی به طور کامل در روز پنج شنبه توقیف شد

8. On Thursday Barrett invited me for a drink.
[ترجمه ترگمان]روز پنجشنبه برت مرا به مشروب دعوت کرد
[ترجمه گوگل]پنج شنبه برت مرا به خاطر نوشیدنی دعوت کرد

9. There's a meeting on Thursday afternoon .
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه بعد از ظهر جلسه ای برگزار می شود
[ترجمه گوگل]یک جلسه در روز پنجشنبه بعد از ظهر وجود دارد

10. It's Steve's birthday on Thursday - I must send him a card.
[ترجمه ترگمان]امروز روز تولد استیو است - باید برایش یک کارت بفرستم
[ترجمه گوگل]این روز تولد استیو پنجشنبه است - من باید او را یک کارت ارسال کنم

11. Her visit will extend from Monday to Thursday.
[ترجمه ترگمان]دیدار او از دوشنبه تا پنجشنبه افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]بازدید او از دوشنبه تا پنجشنبه ادامه خواهد یافت

12. He appeared at Manchester Crown Court on Thursday on a drink-driving charge.
[ترجمه ترگمان]او روز پنج شنبه در دادگاه Crown منچستر، به اتهام رانندگی، ظاهر شد
[ترجمه گوگل]او در روز پنج شنبه در دادگاه منچستر تاونس ظاهر شد

13. Mrs. Jones is at home on Thursday.
[ترجمه مهدیار بیات] سرکار خانم جونز در روز پنج شنبه است
[ترجمه ترگمان]خانم جونز روز پنجشنبه در خانه است
[ترجمه گوگل]خانم جونز در روز پنج شنبه است

14. This laundry makes deliveries on Thursday.
[ترجمه ترگمان]این رخت شویی تحویل پنجشنبه را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این لباسشویی روز پنج شنبه تحویل می دهد

15. The contract that was signed on Thursday morning was backdated to March
[ترجمه ترگمان]قراردادی که پنجشنبه صبح به امضا رسید backdated تا مارس بود
[ترجمه گوگل]قرارداد که روز پنج شنبه امضا شد، به ماه مارس بازپرداخت شد

پیشنهاد کاربران


پنجشنبه ^_^
روز مشتری / خدای رومیان
day of Jupiter


پنج شنبه

ترز دی
لطفا به من رای بدید


کلمات دیگر: