1. prince regent
شاهزاده نایب السلطنه
2. a prince who was enchanted by a cruel sorcerer
شاهزاده ای که توسط جادوگر سنگدلی افسون شده بود
3. the prince did not have wise counsel(l)ors
شاهزاده مشاوران عاقلی نداشت.
4. the prince of thieves
سردسته ی دزدان
5. a madcap prince
شاهزاده ی بزن بهادر
6. a merchant prince
ملک التجار
7. the little prince was not used to being roughed about
شاهزاده ی کوچک عادت نداشت که مورد خشونت قرار گیرد.
8. he was the evil genius of that unfortunate prince
او برای آن شاهزاده ی تیره بخت ناصح بسیار بدی بود.
9. The prince fell in love with a fair young maiden.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده عاشق دختر زیبای جوانی شد
[ترجمه گوگل]شاهزاده عاشق دختر جوان عادلانه شد
10. In the story, the prince woos and wins the fair maiden.
[ترجمه ترگمان]در این داستان، شاهزاده \"woos\" و برنده دختر زیبا میشه
[ترجمه گوگل]در داستان، شاهزاده عروس و داماد عروس را برنده می کند
11. The magician metamorphosed the frog into a prince.
[ترجمه ترگمان]جادوگر، قورباغه را به صورت یک پرنس تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]شعبده باز قورباغه را به یک شاهزاده تبدیل کرد
12. The prince was reported to be elated at/by the birth of his new daughter.
[ترجمه ترگمان]گزارش شده بود که شاهزاده از تولد دختر جدیدش به وجد آمده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که شاهزاده در روز تولد دختر جدیدش احیا شده است
13. The ringing bells proclaimed the birth of the prince.
[ترجمه ترگمان]ناقوس های کلیسا، تولد شاهزاده را اعلام کردند
[ترجمه گوگل]زنگ های زنگ اعلام تولد شاهزاده
14. The wicked fairy bewitched the prince and turned him into a frog.
[ترجمه ترگمان]جن خبیث شاهزاده را جادو کرد و او را به یک قورباغه تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]پری خشمگین شاهزاده را سرکوب کرد و او را به یک قورباغه تبدیل کرد
15. Prince Charles is a keen polo player.
[ترجمه ترگمان]پرنس چارلز، بازیکن برجسته چوگان است
[ترجمه گوگل]پرنس چارلز یک بازیکن پر هیجان است
16. After the feast the prince belched hugely.
[ترجمه ترگمان]بعد از ضیافت، شاهزاده آروغ بلندی زد
[ترجمه گوگل]پس از این جشن، شاهزاده به شدت به دام افتاده بود