کلمه جو
صفحه اصلی

bred


معنی : لوحه، لوح
معانی دیگر : زمان گذشته و اسم مفعول فعل: breed، پروردن، پروراندن، باراوردن

انگلیسی به فارسی

پروردن ،پروراندن ،بار آوردن


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of breed.

• bred is the past tense and past participle of breed.

مترادف و متضاد

لوحه (اسم)
plate, tablet, slab, bred, signboard, plaque

لوح (اسم)
plate, tablet, bred, table

developed


Synonyms: cultivated, cultured, educated, raised, reared, brought up, trained, refined, produced, propagated


Antonyms: unrefined, crude, coarse, unpolished, impolite


جملات نمونه

1. born and bred in iran
زاده و پرورده ی ایران

2. he was bred to be a gentleman
جوانمردی را به او آموخته بودند.

3. What's bred in the bone will come out in the flesh.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در استخوان وجود دارد از گوشت بیرون می اید
[ترجمه گوگل]آنچه در استخوان به وجود می آید، در گوشت بیرون می آید

4. As worms are bred in a stagnant pool, so are evil thoughts in idleness.
[ترجمه ترگمان]همان طور که کرم ها در آبگیر راکد پرورش می دهند، پس افکار شیطانی در تنبلی هستند
[ترجمه گوگل]همانطور که کرم ها در یک استخر ایستاده اند، بنابراین افکار بد در حالت خلوص هستند

5. What is bred in the bone will not go out of the flesh.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در استخوان وجود دارد از گوشت بیرون نمی رود
[ترجمه گوگل]آنچه در استخوان به وجود می آید، از گوشت خارج نخواهد شد

6. Well fed, wed bred.
[ترجمه ترگمان]خوب، تغذیه کرده بودیم
[ترجمه گوگل]خوب تغذیه، متولد شده

7. Both the twin brothers were born and bred in London.
[ترجمه ترگمان]هر دو برادر دوقلو متولد و در لندن پرورش داده شدند
[ترجمه گوگل]هر دو برادر دوقلو در لندن متولد شده و پرورش یافته اند

8. Some types of dog are bred for aggression.
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع سگ ها برای پرخاش پرورش داده می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از انواع سگ ها برای تجاوز جنسی مورد استفاده قرار می گیرند

9. Greyhounds were originally bred as hunting dogs.
[ترجمه ترگمان]greyhounds در اصل مثل سگ های شکاری پرورش می دادند
[ترجمه گوگل]گری هاون ها در ابتدا به عنوان شکارچیان شکار شدند

10. The rabbits are bred for their long coats.
[ترجمه ترگمان]خرگوش ها برای coats دراز تربیت شده اند
[ترجمه گوگل]خرگوش ها برای کت های طولانی خود را پرورش می دهند

11. I'm a countryman born and bred.
[ترجمه ترگمان]من یک کشاورز به دنیا آمده ام و به دنیا آمده ام
[ترجمه گوگل]من یک کشیش متولد شده و پرورش دادم

12. These goats are specially bred for their wool.
[ترجمه ترگمان]این بزها به طور خاص برای پشمی شان پرورش داده می شوند
[ترجمه گوگل]این بز ها به خصوص برای پشم آنها بکار می روند

13. She was born and bred a Catholic.
[ترجمه ترگمان]او به دنیا آمده و کاتولیک بزرگ شده بود
[ترجمه گوگل]او متولد شد و کاتولیک را پرورش داد

14. Spartan youths were bred as warriors.
[ترجمه ترگمان]جوانان Spartan به عنوان یک جنگجو تربیت شدند
[ترجمه گوگل]جوانان اسپارتان به عنوان رزمندگان به دنیا آمده بودند

15. Society's obsession with sex has bred a generation of unhappy children.
[ترجمه ترگمان]علاقه جامعه نسبت به سکس، نسلی از کودکان بدبخت را تربیت کرده است
[ترجمه گوگل]وسواس اجتماعی در رابطه جنسی باعث ایجاد یک نسل از کودکان ناراضی شده است

پیشنهاد کاربران

آمیز، جفت گیری ( دامپزشکی )

( of a person or animal )
reared in a specified environment or way

Raised
Brought up

Taught
Tained
Educated


کلمات دیگر: