در راه
on the way
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• soon to arrive
جملات نمونه
1. I got a puncture on the way and arrived late.
[ترجمه رحیم] تو مسیر پنجر شدم و دیر رسیدم.
[ترجمه ترگمان]یه سوراخ توی راه پیدا کردم و دیر رسیدم[ترجمه گوگل]من در مسیر راه افتادم و دیر رسیدم
2. They met with a slight mishap on the way.
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک پیشامد جزئی مواجه شدند
[ترجمه گوگل]آنها با یک اشتباه کوچک در راه ملاقات کردند
[ترجمه گوگل]آنها با یک اشتباه کوچک در راه ملاقات کردند
3. Miracle, is not on the way to easy to bloom. Perhaps, in all, there is no behind trying to choose, there will be not seen, not design the unknown.
[ترجمه ترگمان]\"معجزه\" در راه شکوفه دادن نیست شاید، در کل، هیچ دلیلی برای انتخاب وجود ندارد، دیده نمی شود، طراحی نشده است
[ترجمه گوگل]معجزه، در راه آسان به شکوفه نیست شاید، در مجموع، هیچ پشتی در تلاش برای انتخاب وجود دارد، دیده نمی شود، طراحی ناشناخته نیست
[ترجمه گوگل]معجزه، در راه آسان به شکوفه نیست شاید، در مجموع، هیچ پشتی در تلاش برای انتخاب وجود دارد، دیده نمی شود، طراحی ناشناخته نیست
4. On the way, a young man waved to me.
[ترجمه ترگمان]به هر حال یک مرد جوان برای من دست تکان داد
[ترجمه گوگل]در راه، یک مرد جوان به من دست زد
[ترجمه گوگل]در راه، یک مرد جوان به من دست زد
5. Tonight's programme focuses on the way that homelessness affects the young.
[ترجمه ترگمان]برنامه امشب بر روشی متمرکز است که بی خانمانی جوانان را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]برنامه امشب بر روی راه بی خانمانی در جوانان تأثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]برنامه امشب بر روی راه بی خانمانی در جوانان تأثیر می گذارد
6. I bumped into my grilfriend on the way home.
[ترجمه ترگمان]توی راه خونه به grilfriend برخورد کردم
[ترجمه گوگل]من به خانه گرمی خودم حمله کردم
[ترجمه گوگل]من به خانه گرمی خودم حمله کردم
7. Be nice to people on the way up, because you'll need them on your way down.
[ترجمه ترگمان]تو راه رفتن با مردم خوب باش، چون به آن ها در راه پایین نیاز پیدا می کنی
[ترجمه گوگل]برای مردم در خیابان خوشحالت کنید، زیرا به آنها در راه خود نیاز دارید
[ترجمه گوگل]برای مردم در خیابان خوشحالت کنید، زیرا به آنها در راه خود نیاز دارید
8. Remain on the way you're going, and you'll soon come to the town.
[ترجمه ترگمان]به راهت ادامه بده و به زودی به شهر خواهی آمد
[ترجمه گوگل]باقی ماندن در راه رفتن، و شما به زودی به شهر می آیند
[ترجمه گوگل]باقی ماندن در راه رفتن، و شما به زودی به شهر می آیند
9. I bumped into him on the way out.
[ترجمه ترگمان] راه خروج رو باه اش برخورد کردم
[ترجمه گوگل]من به سمت او برمیگشتم
[ترجمه گوگل]من به سمت او برمیگشتم
10. I listen to the radio on the way to work.
[ترجمه ترگمان]به رادیو در راه کار گوش می دهم
[ترجمه گوگل]من به رادیو در راه کار می گویم
[ترجمه گوگل]من به رادیو در راه کار می گویم
11. I had a flat tyre on the way home.
[ترجمه ترگمان]در راه خانه لاستیک پنچر داشتم
[ترجمه گوگل]در خانه من یک تخت صاف داشتم
[ترجمه گوگل]در خانه من یک تخت صاف داشتم
12. The cake got a bit squashed on the way here.
[ترجمه ترگمان]در راه، کیک کمی کج شده بود
[ترجمه گوگل]کیک کمی در این جا کمی کم شد
[ترجمه گوگل]کیک کمی در این جا کمی کم شد
13. He often drops into a bar on the way home from work.
[ترجمه ترگمان]او اغلب در راه بازگشت به خانه از کار می افتد
[ترجمه گوگل]او اغلب در راه رفتن از خانه از کار می افتد
[ترجمه گوگل]او اغلب در راه رفتن از خانه از کار می افتد
14. I stopped in at work on the way home to check my mail.
[ترجمه ترگمان]در راه بازگشت به خانه توقف کردم تا mail را چک کنم
[ترجمه گوگل]من در محل کارم در خانه برای چک کردن پست من متوقف شدم
[ترجمه گوگل]من در محل کارم در خانه برای چک کردن پست من متوقف شدم
پیشنهاد کاربران
در حین، در حینی کهWe could leave early & have breakfast on the way. میتونیم زودتر بریم و صبحانه رو تو راه ( در حین حرکت ) بخوریم.
در مسیر ، در راه. . . . .
سرِ راه ، در راه ، تو راه ، توی راه
در راه، راه
در حال پیشرفت
کلمات دیگر: