کلمه جو
صفحه اصلی

rooster


معنی : ستیزه جو، ستیز گر، ستیز جو، خروس، جوجه خروس، ادم ستیزه جو
معانی دیگر : خروس (cock هم می گویند)، امر

انگلیسی به فارسی

(آمریکا) خروس، جوجه خروس، آدم ستیزه جو


خروس، جوجه خروس، ادم ستیزه جو، ستیز جو، ستیز گر، ستیزه جو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an adult male chicken or other fowl; cock.
مشابه: cock

• cock, adult male chicken
a rooster is an adult male chicken.

مترادف و متضاد

ستیزه جو (اسم)
contestant, ass, bullhead, barrator, bullet head, hector, pettifogger, rooster, teaser, mule

ستیز گر (اسم)
ass, bullhead, barrator, bullet head, hector, pettifogger, rooster, teaser

ستیز جو (اسم)
barrator, hector, pettifogger, rooster, teaser

خروس (اسم)
rooster, chanticleer, cockerel

جوجه خروس (اسم)
rooster, cockerel

ادم ستیزه جو (اسم)
rooster

جملات نمونه

1. the rooster crowed and i awoke
خروس بانگ زد و من بیدار شدم.

2. the rooster fertilizes the hen's egg
خروس تخم مرغ را زایا می کند.

3. the rooster struted around the hens
خروس در اطراف مرغ ها جولان می داد.

4. a brood rooster
خروس تخم کشی

5. the fat rooster fluttered its wings and rushed at the ducks
خروس فربه پرپر زد و به مرغابی ها حمله ور شد.

6. to pluck a rooster
پر خروس را کندن

7. the crow of a rooster
آواز خروس

8. the white bib of a rooster
سینه ی سفید یک خروس

9. Only sensation survived: being deafened by the rooster, yet finding silence unendurable.
[ترجمه ترگمان]فقط احساس زنده مانده بود: صدای خروس را کر کرد، اما باز هم سکوت کرد
[ترجمه گوگل]تنها احساس، که توسط خروس رحم نجات یافته، زنده ماند

10. The best Chianti has a black rooster on the label.
[ترجمه ترگمان]\"Chianti\" یک خروس سیاه بر روی برچسب دارد
[ترجمه گوگل]بهترین کیتی دارای یک خروس سیاه روی برچسب است

11. The 4-acre island, also known as Rooster Cay, is only five minutes from Nassau.
[ترجمه ترگمان]جزیره ۴ هکتاری که به نام \"موشا کی\" نیز شناخته می شود تنها ۵ دقیقه از ناسائو است
[ترجمه گوگل]جزیره 4 هکتار، همچنین به عنوان Rooster Cay شناخته می شود، تنها پنج دقیقه از ناسائو است

12. He strut around like a rooster in a hen house.
[ترجمه ترگمان]مثل یک خروس در خانه پرسه می زند
[ترجمه گوگل]او مانند یک خروس در یک خانه مرغ در حال چرخش است

13. The rooster flew up to a big rock and began to crow.
[ترجمه ترگمان]خروس روی سنگ بزرگی پرواز کرد و شروع به کلاغ کرد
[ترجمه گوگل]خروس به یک سنگ بزرگ پرواز کرد و شروع به کلاغ کرد

14. The diversity and some biological characteristics, such as rooster and winter hibernation of Chiroptera species in this subtropical and tropical island, were also discussed.
[ترجمه ترگمان]تنوع زیستی و برخی ویژگی های زیستی مانند خروس و زمستانی زمستانی گونه های Chiroptera در این منطقه نیمه استوایی و استوایی مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]تنوع و برخی از ویژگی های بیولوژیکی مانند خروس و زمستان خواب زمستانی گونه های Chiroptera در این جزیره ساتروپیک و گرمسیری نیز مورد بحث قرار گرفت

15. NIV a strutting rooster, a he-goat, and a king with his army around him.
[ترجمه ترگمان]یه خروس خرامان، یه بز و یه شاه با ارتشش دور و برش
[ترجمه گوگل]NIV یک خروس قشنگ، یک بز و یک پادشاه با ارتش خود را در اطراف او

16. The egg laying rooster, the fighter of the rooster, Oh-yeah!
[ترجمه ترگمان]تخم تخم خروس، the خروس، اوه، آره!
[ترجمه گوگل]خروس تخمگذار تخم مرغ، جنگنده خروس، آه آه!

پیشنهاد کاربران

🐓🐓 خروس 🐓🐓


کلمات دیگر: