1. It's too wet for the children to play out today; they'll have to amuse themselves indoors.
[ترجمه بهنام] امروز هوا برای بازی کردن بچه ها خیلی بارانی است، انها باید خود رادر داخل خانه سرکرم کنند.
[ترجمه سلیمان فرهادیان] امروز به شدت باران می بارد. بچه ها نمی توانند بیرون خانه بازی کنند، آنها باید خودشان را درون خانه سرگرم کنند.
[ترجمه ترگمان]امروز برای بچه ها خیلی مرطوب است، باید خودشان را در خانه سرگرم کنند
[ترجمه گوگل]برای کودکان امروز خیلی مرطوب است؛ آنها مجبور خواهند شد در داخل خانه خود را سرگرم کنند
2. The debate will play out in the meetings and in the media over the next week or two.
[ترجمه بهنام] این مناظره به تدریج ظرف دو هفته اینده در همایش ها و رسانه ها برکزار مشود.
[ترجمه ترگمان]این بحث در جلسات و رسانه ها در طول دو یا دو هفته آینده انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]این بحث در جلسات و رسانه ها طی هفته یا دو هفته آینده برگزار خواهد شد
3. She continued to play out her role of dutiful daughter.
[ترجمه ترگمان]او به ایفای نقش دختر وظیفه شناس ادامه داد
[ترجمه گوگل]او همچنان نقش خود را از دختر مجرب بازی کرد
4. In the psychotherapy group, patients were free to play out their fantasies.
[ترجمه بهنام] در کروه روان درمانی ، بیماران ازاد بودند که رویا پردازی کنند.
[ترجمه ترگمان]در گروه روان درمانی، بیماران برای بیرون آوردن تخیلات خود آزاد بودند
[ترجمه گوگل]در گروه روان درمانی، بیماران آزاد بودند که خیالشان را انجام دهند
5. Mummy says I can play out in the garden.
[ترجمه مهدی سلیمی] مادرم میگوید من می توانم در باغ بازی کنم
[ترجمه ترگمان]مامانم می گه من می تونم توی باغ بازی کنم
[ترجمه گوگل]مومی می گوید من می توانم در باغ بازی کنم
6. He was able to play out his fantasy of pop stardom.
[ترجمه ترگمان]او توانست رویای خود را از ستاره پاپ بیرون کند
[ترجمه گوگل]او قادر بود فانتزی خود را از ستاره پاپ بازی کند
7. Nakata had to play out of position when the defender was injured.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مدافع زخمی شد، Nakata مجبور بود از جایگاه خود خارج شود
[ترجمه گوگل]ناکات باید زمانی که مدافع زخمی شد، بازی کند
8. Children need to play out in the open.
[ترجمه مهدی سلیمی] کودکان می بایست در فضای باز بازی کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها باید در فضای باز بازی کنند
[ترجمه گوگل]کودکان باید در باز بازی کنند
9. The weekend gives you a chance to play out your fantasies.
[ترجمه ترگمان]آخر هفته یه شانس بهت می ده که fantasies رو اجرا کنی
[ترجمه گوگل]آخر هفته به شما فرصتی می دهد تا فانتزی های خود را پخش کنید
10. Our children like to play out after school.
[ترجمه ترگمان]بچه های ما دوست دارند بعد از مدرسه بازی کنند
[ترجمه گوگل]بچه های ما دوست دارند پس از مدرسه بازی کنند
11. Let's play out the rope.
[ترجمه مهدی سلیمی] بیایید طناب بازی کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا با طناب بازی کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید طناب را بازی کنیم
12. The three now play out the scene.
[ترجمه ترگمان]حالا سه نفر نمایش را اجرا می کنند
[ترجمه گوگل]این سه نفر اکنون صحنه را پخش می کنند
13. Don't play out of turn!
[ترجمه ترگمان]بازی در نیار!
[ترجمه گوگل]از نوبت بازی نکنید!
14. We must learn to act the play out.
[ترجمه ترگمان]ما باید یاد بگیریم که نمایش رو اجرا کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید یاد بگیریم که بازی را اجرا کنیم