کلمه جو
صفحه اصلی

on the sly


مخفیانه، پنهانی، به طور سری

انگلیسی به فارسی

در حقیقت


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: secretly; stealthily.
مترادف: furtively, secretly, stealthily, surreptitiously
مشابه: covertly

• stealthily, in a sneaky manner

جملات نمونه

1. She must have been having lessons on the sly.
[ترجمه ترگمان]حتما او در خفا مشغول درس دادن بود
[ترجمه گوگل]او باید بر روی حیله گر درس بخواند

2. They'd been seeing each other on the sly for months.
[ترجمه ترگمان]ماه ها بود که همدیگر را می دیدند
[ترجمه گوگل]آنها ماه ها به همدیگه رو دیدند

3. He has to visit them on the sly.
[ترجمه ترگمان]او باید در خفا آن ها را ببیند
[ترجمه گوگل]او باید به آنها احتیاج داشته باشد

4. He drives his mother's car on the sly while she's at work.
[ترجمه ترگمان]او اتومبیل مادرش را در حالی که مشغول کار است می راند
[ترجمه گوگل]او در حالی که در محل کار است، ماشین خود را با ماشین مادر می چرخاند

5. I won't be party to your bitching yourself on the sly.
[ترجمه ترگمان]من با این bitching که تو در خفا انجام میدی، جشن نمی گیرم
[ترجمه گوگل]من به تنهایی خودم را به تنهایی نمی خواهم

6. Sethe made a dress on the sly and Halle hung his hitching rope from a nail on the wall of her cabin.
[ترجمه ترگمان]Sethe پیراهنی از موذی به تن کرد و طناب دار خود را از یک میخ روی دیوار کابین کشتی آویزان کرد
[ترجمه گوگل]Sethe ساخته شده لباس در حیله گر و هاله طناب گیر خود را از ناخن بر روی دیوار از کابین خود را آویزان کرد

7. Sometimes she would give him money on the sly and he would help her with chores.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات او پول را به او می داد و با کاره ای روزمره به او کمک می کرد
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات به او پول می دهد و به او کمک می کند تا کاری انجام دهد

8. The smartest girl passes answers on the sly to her table-mates.
[ترجمه ترگمان]باهوش ترین دختری که از پشت میز کنار میز او رد می شود، جواب می دهد
[ترجمه گوگل]هوشمندانه ترین دختر پاسخ های خود را به دروغ به همتایان خود را

9. So we continued to meet on the sly.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما همچنان در خفا به یکدیگر نگاه می کردیم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما همچنان با هم ملاقات کردیم

10. Dick had started drinking again on the sly.
[ترجمه ترگمان]دیک بار دیگر شروع به نوشیدن مشروب کرد
[ترجمه گوگل]دیک شروع به نوشیدن دوباره کرد

11. We try and slip him in on the sly when we think we've got them hooked.
[ترجمه ترگمان]وقتی فکر می کنیم که آن ها را به دام انداخته اند، سعی می کنیم او را فریب دهیم
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم او را در حالی که فکر می کنیم آنها را قلاب شده است در اسرار

12. She picked up the new nylon umbrella on the sly.
[ترجمه ترگمان]چتر نایلونی جدید را از آب درآورد
[ترجمه گوگل]او چتر نایلون جدید را بر روی حیله گر برداشت

13. We three got the kitchen on the sly.
[ترجمه ترگمان]ما سه نفر اول آشپزخانه داریم
[ترجمه گوگل]ما سه نفر آشپزخانه را به خوبی دیدیم

14. Many people attended the meeting on the sly.
[ترجمه ترگمان]افراد زیادی در این جلسه در خفا حضور داشتند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در این جلسه حضور داشتند

15. Now they wouldn't have to socialize on the sly.
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر لازم نبود در the معاشرت کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها مجبور نیستند در مورد حماقت اجتماعی صحبت کنند

پیشنهاد کاربران

یواشکی، پنهانی، مخفیانه

قید )
موذیانه، آب زیر کاهی، بدون جلب توجه، بشکلی فریبکارانه!


کلمات دیگر: