خواستار
demandingly
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• in a demanding fashion
جملات نمونه
1. He became demandingly dominant over the years.
[ترجمه ترگمان]او در طول سال ها به شدت مسلط شد
[ترجمه گوگل]او در طول سالها خواستار غرور بود
[ترجمه گوگل]او در طول سالها خواستار غرور بود
2. Hence for satisfy the Information Index to search engine technique and then emerge with the tide of the times demandingly.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه برای راضی کردن شاخص اطلاعات به تکنیک موتور جستجو و سپس با موج زمان demandingly پدیدار می شود
[ترجمه گوگل]از این رو برای رفع شاخص اطلاعات به تکنیک موتور جستجو و پس از آن ظهور با توجه به زمان مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]از این رو برای رفع شاخص اطلاعات به تکنیک موتور جستجو و پس از آن ظهور با توجه به زمان مورد نیاز است
3. Even though his analysis was logical and coherent, he tended to look at human beings too darkly, cynically, and demandingly.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه تحلیل او منطقی و منسجم بود، تمایل داشت به انسان ها، با بدگمانی، و demandingly نگاه کند
[ترجمه گوگل]گرچه تجزیه و تحلیل او منطقی و منسجم بود، او تمایل داشت تا انسانها را بیش از حد تاریک، بدبینانه و خواستار نگاه کند
[ترجمه گوگل]گرچه تجزیه و تحلیل او منطقی و منسجم بود، او تمایل داشت تا انسانها را بیش از حد تاریک، بدبینانه و خواستار نگاه کند
4. The Raphael time is standing on bracket, the arm of ache is brandishing demandingly paintbrush.
[ترجمه ترگمان]زمان رافائل رو به رو است، بازوی درد یک قلم مو را تکان می دهد
[ترجمه گوگل]زمان رافائل بر روی براکت ایستاده است، بازوی درد ماندگاری پاشنه خواستار است
[ترجمه گوگل]زمان رافائل بر روی براکت ایستاده است، بازوی درد ماندگاری پاشنه خواستار است
5. With the implementation of the digitized reconstruction project, the lightning protection technique is more demandingly requested.
[ترجمه ترگمان]با اجرای پروژه بازسازی دیجیتالی، تکنیک حفاظت از برق بیشتر مورد درخواست قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]با اجرای طرح بازسازی دیجیتالی، تکنیک حفاظت از رعد و برق بیشتر مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]با اجرای طرح بازسازی دیجیتالی، تکنیک حفاظت از رعد و برق بیشتر مورد نیاز است
پیشنهاد کاربران
پر فشار
کلمات دیگر: