1- فریاد برآوردن، داد زدن 2- (با صدای بلند یا به طور آشکار) شکوه کردن، اعتراض کردن
cry out
1- فریاد برآوردن، داد زدن 2- (با صدای بلند یا به طور آشکار) شکوه کردن، اعتراض کردن
انگلیسی به فارسی
گریه کن
انگلیسی به انگلیسی
• shout out so as to receive aid
جملات نمونه
1. Don't cry out before you are hurt.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه صدمه ببینی گریه نکن
[ترجمه گوگل]گریه نکنید قبل از اینکه صدمه دیده باشید
[ترجمه گوگل]گریه نکنید قبل از اینکه صدمه دیده باشید
2. She wanted to cry out to him not to be so stupid.
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست برای او گریه کند که این قدر احمق نباشد
[ترجمه گوگل]او می خواست به او گریه کند تا آنقدر احمقانه نباشد
[ترجمه گوگل]او می خواست به او گریه کند تا آنقدر احمقانه نباشد
3. It took incredible self-control not to cry out with pain.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس فوق العاده ای داشت، نه اینکه با درد گریه کنی
[ترجمه گوگل]کنترل عاطفی باور نکردنی را بدون درد و رنج انجام داد
[ترجمه گوگل]کنترل عاطفی باور نکردنی را بدون درد و رنج انجام داد
4. Even the smallest movement made him cry out in pain.
[ترجمه ترگمان]حتی کوچک ترین حرکت او را از درد فریاد می کشید
[ترجمه گوگل]حتی کوچکترین جنبش او را به درد گریه میکرد
[ترجمه گوگل]حتی کوچکترین جنبش او را به درد گریه میکرد
5. Often he would have bad dreams and cry out in his sleep.
[ترجمه ترگمان]اغلب خواب می دید و در خواب می گریست
[ترجمه گوگل]اغلب او رویاهای بدی دارد و در خواب او گریه می کند
[ترجمه گوگل]اغلب او رویاهای بدی دارد و در خواب او گریه می کند
6. I heard her cry out in her sleep.
[ترجمه ترگمان]صدای گریه اش را در خواب شنیدم
[ترجمه گوگل]من شنیدم که او در خواب او گریه می کند
[ترجمه گوگل]من شنیدم که او در خواب او گریه می کند
7. I heard myself gasp and cry out.
[ترجمه ترگمان]صدای نفس زدن خودم را شنیدم و فریاد کشیدم
[ترجمه گوگل]من خودم را گول زدم و گریه کردم
[ترجمه گوگل]من خودم را گول زدم و گریه کردم
8. I stopped my ears but still heard her cry out.
[ترجمه ترگمان]گوش هایم را نگه داشتم، اما هنوز صدای گریه اش را شنیدم
[ترجمه گوگل]من گوشهایم را متوقف کردم اما هنوز صدای گریه او را شنیدم
[ترجمه گوگل]من گوشهایم را متوقف کردم اما هنوز صدای گریه او را شنیدم
9. I felt too terrified to even cry out for help.
[ترجمه ترگمان]بیش از آن وحشت داشتم که بتوانم برای کمک به بیرون گریه کنم
[ترجمه گوگل]احساس کردم خیلی وحشت زده شده ام حتی برای کمک به گریه کردن
[ترجمه گوگل]احساس کردم خیلی وحشت زده شده ام حتی برای کمک به گریه کردن
10. The wounded man could not forbear to cry out.
[ترجمه ترگمان]مرد زخمی نمی توانست از گریه خودداری کند
[ترجمه گوگل]مرد زخمی نمی توانست گریه کند
[ترجمه گوگل]مرد زخمی نمی توانست گریه کند
11. There is an earthquake in Leghorn: Flaubert doesn't cry out in sympathy.
[ترجمه ترگمان]یک زمین لرزه در لگهورن است؛ Flaubert با همدردی فریاد نمی زند
[ترجمه گوگل]زمین لرزه در لخورن وجود دارد: فلوبر همدردی نمی کند
[ترجمه گوگل]زمین لرزه در لخورن وجود دارد: فلوبر همدردی نمی کند
12. Instead, the open land seemed to cry out for in-creased numbers to develop resources and increase the wealth of all.
[ترجمه ترگمان]به جای آن، به نظر می رسید که زمین باز برای رشد منابع و افزایش ثروت کل، در شمار چین افتاده باشد
[ترجمه گوگل]در عوض، زمین های باز به نظر می رسید برای شمارش های درخشان برای تولید منابع و افزایش ثروت همه گریه می کنند
[ترجمه گوگل]در عوض، زمین های باز به نظر می رسید برای شمارش های درخشان برای تولید منابع و افزایش ثروت همه گریه می کنند
13. Eve heard Benny cry out, and then she saw the faces frozen as the car came towards her.
[ترجمه ترگمان]ای و صدای بنی را شنید که فریاد می کشید، و بعد چهره های یخ زده را دید که اتومبیل به سوی او آمد
[ترجمه گوگل]حوا شنی شنید که بنی گریه کرد، و سپس او را دیدم چهره یخ زده به عنوان ماشین به سمت او آمد
[ترجمه گوگل]حوا شنی شنید که بنی گریه کرد، و سپس او را دیدم چهره یخ زده به عنوان ماشین به سمت او آمد
14. But the girls would cry out: No, no, not true!
[ترجمه ترگمان]اما دخترها فریاد می زدند: نه، نه، درست نیست!
[ترجمه گوگل]اما دختران گریه می کنند: نه، نه، درست نیست!
[ترجمه گوگل]اما دختران گریه می کنند: نه، نه، درست نیست!
15. His grandmother hurried down, and they heard her cry out.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگش به سرعت پایین آمد و صدای گریه اش را شنیدند
[ترجمه گوگل]مادربزرگش عجله کرد و صدای گریه او را شنید
[ترجمه گوگل]مادربزرگش عجله کرد و صدای گریه او را شنید
پیشنهاد کاربران
ضجه زدن برای چیزی
در به در دنبال چیزی بودن
you just want to take one city when you have an entire country crying out to be ruled by you
در به در دنبال چیزی بودن
you just want to take one city when you have an entire country crying out to be ruled by you
گریه کردن
فریاد زدن برای رسیدن کمک
اشک کسی در اومدن
زیر قول زدن
To make a loud inarticulate sound expressing fear, pain, grief
از درد /ترس فریاد زدن - داد زدن
از درد داد و فریاد کردن
Cry out for help
فریاد زدن به منظور درخواست کمک
با فریاد کمک خواستن
از درد /ترس فریاد زدن - داد زدن
از درد داد و فریاد کردن
Cry out for help
فریاد زدن به منظور درخواست کمک
با فریاد کمک خواستن
داد و فریاد راه انداختن
کلمات دیگر: