کلمه جو
صفحه اصلی

slap down


(عامیانه) 1- سرزنش کردن، نکوهش کردن 2- تودهنی زدن، وادار به سکوت کردن، ناگهان توقیف کردن، متوقف ساختن

انگلیسی به فارسی

ناگهان توقیف کردن، متوقف ساختن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to prohibit, suppress, or put an end to by, or as though by, a slap or sharp criticism.
مشابه: snub

جملات نمونه

1. Anyone who violates law and discipline must firmly be slapped down.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که از قانون تجاوز کند، باید محکم سیلی محکمی بخورد
[ترجمه گوگل]هر کسی که قانون و نظم و انضباط را نقض می کند، باید کاملا محکم شود

2. I could hear bare feet slapping down the corridor.
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای پای برهنه در راهرو را بشنوم
[ترجمه گوگل]من می توانستم پاهای خالی را که از راهرو می شنیدم بشنوم

3. Anyone who dared to complain was immediately slapped down.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که جرات شکایت کردن داشته باشد بلافاصله سیلی محکمی به زمین زد
[ترجمه گوگل]هرکسی که جرأت شکایت کرد بلافاصله پایین آمد

4. When the wind is adverse, the flat-bottomed scow bucks straight across the waves, catching air and slapping down hard.
[ترجمه ترگمان]وقتی باد با adverse برخورد می کند چهار قایق با فشار مستقیم به طرف موج ها می رود و هوا را می گیرد و محکم به زمین می کوبد
[ترجمه گوگل]هنگامی که باد ناسازگار است، ناگهانی پایین تخت به طور مستقیم در امواج به هوا، گرفتن هوا و slapping سخت است

5. The spent kick slaps down near your leading foot and you hook it away with the crook of your ankle.
[ترجمه ترگمان]The به پای your سیلی می زنند و با نوک قوزک پات آن را قلاب می کنی
[ترجمه گوگل]کج خرگوش در اطراف پای پیشانی تان قرار می گیرد و شما را با قلاب مچ پا دور می کند

6. Your leading hand slaps down on the punch as you simultaneously punch over the top and into the opponent's face.
[ترجمه ترگمان]همان طور که شما همزمان با مشت روی مشت می کوبد و به صورت حریف مشت می زنید
[ترجمه گوگل]دستان پیشین شما بر روی پانچ پایین می افتد به طوریکه شما همزمان به بالا و به صورت حریف پانچ می شوید

7. That is, with a path slap down the middle, a flanking washing line and four narrow borders around the edge.
[ترجمه ترگمان]این یعنی با سیلی زدن به وسط، یک خط شستشو در دو طرف و چهار محدوده باریک در اطراف لبه
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، با یک مسیر به پایین وسط، یک خط شست و شوی و چهار مرز باریک در اطراف لبه

8. Like a great black stone slapped down upon the great wei chi board of Chung Kuo.
[ترجمه ترگمان]مانند یک سنگ سیاه بزرگ بر روی صفحه بزرگ وی دوک Chung فرود آمد
[ترجمه گوگل]مانند یک سنگ بزرگ سیاه و سفید پایین بر روی هیئت مدیره بزرگ Wei چی از Chung Kuo

9. Those state pols who think they deserve more money than most of the voters they represent deserve to be slapped down.
[ترجمه ترگمان]آن دسته از افرادی که فکر می کنند مستحق دریافت پول بیشتر از بقیه رای دهندگانی است که نماینده آن ها هستند، مستحق سیلی زدن هستند
[ترجمه گوگل]پولیس های ایالتی که فکر می کنند که پول شایسته پول بیشتری نسبت به اکثر رای دهندگان ای که آنها نمایندگی می کنند، شایسته آن هستند

10. Just peel it off and slap down another—right now there are more than 70 to choose from. There's also an open call for submissions, so you can try your hand at designing.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد از آن ها را انتخاب کنید همچنین یک تماس باز برای موارد ارسالی وجود دارد، بنابراین شما می توانید دست خود را در طراحی امتحان کنید
[ترجمه گوگل]فقط آن را از بین ببرید و دیگران را به هم بزنید - در حال حاضر بیش از 70 نفر از آنها انتخاب می شوند همچنین یک تماس باز برای ارسال ارسال وجود دارد، بنابراین شما می توانید دست خود را در طراحی آزمایش کنید

11. Well, before you slap down your credit card, you might want to spare a little thought for some of the extra costs they bear.
[ترجمه ترگمان]خوب، قبل از این که کارت اعتباری ات را به زمین بزنی، شاید بخواهی کمی بیشتر از این هزینه اضافی به خرج بدهی
[ترجمه گوگل]خوب، قبل از اینکه کارت اعتباری خود را پایین بیاورید، ممکن است بخواهید برخی از هزینه های اضافی که آنها تحمل می کنید کمی فکر کنید

12. They tried to slap down political opposition.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کردند که به مخالفت سیاسی دست بزنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند مخالفت سیاسی را از بین ببرند

13. The company was ready to slap down any negative publicity.
[ترجمه ترگمان]شرکت آماده بود که هر تبلیغات منفی رو از بین ببره
[ترجمه گوگل]این شرکت آماده شد تا هر گونه تبلیغ منفی را از بین ببرد

پیشنهاد کاربران

hit with a flat hand

I slap down to one of my friends who speak back behind of me

با کف دست روی میز یا چیزی کوبیدن

To reprimand someone forcefully
To put down
To put someone in their place


کلمات دیگر: