1. May this Valentine bless us with the cupid of love and warmth of romance. Happy Valentine's Day Honey!
[ترجمه علی اکبر منصوری] باشد که این ولنتاین با خدای عشق، کیوپید، و گرمای عاشقانه به ما برکت دهد. روز ولنتاین مبارک عسلم!
[ترجمه ترگمان]شاید این والانتین به عشق عشق و عشق باشد روز ولنتاین مبارک عزیزم
[ترجمه گوگل]ممکن است این ولنتاین ما را با احمق عشق و گرمی عاشقانه برکت دهد مبارک روز ولنتاین عسل!
2. Cupid is usually depicted as a winged boy with a bow and arrow.
[ترجمه ترگمان]Cupid معمولا به عنوان یک پسر بالدار با کمان و کمان به تصویر کشیده می شود
[ترجمه گوگل]کوپید معمولا به عنوان یک پسر بالدار با کمان و فلش به تصویر کشیده می شود
3. She vowed never to play cupid again.
[ترجمه ترگمان]سوگند خورد که دیگر به مجسمه نخورد
[ترجمه گوگل]او قول داد که هرگز دوباره کوپید را بازی کند
4. Cupid had at last managed to lodge an arrow in his stony heart.
[ترجمه ترگمان]کوپیدون بالاخره توانسته بود تیری در قلب سنگی خود فرو کند
[ترجمه گوگل]کوپید در نهایت موفق به قرار دادن یک فلش در قلب سنگی خود بود
5. Sandy has played Cupid to dozens of couples since she set up a dating agency six years ago.
[ترجمه ترگمان]سندی از وقتی که ۶ سال پیش یه آژانس قرار ملاقات گذاشته بود \"کیوپید\" رو بازی کرده
[ترجمه گوگل]شنی پس از آنکه شش سال پیش یک آژانس دوستیابی را تاسیس کرد، سمیه را به ده ها تن از زوج ها تبدیل کرده است
6. One was young with a cupid face dotted with two splotches of rouge, and long brown hair.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها جوانی بود با صورتی کوچک و موهای خرمایی رنگ و موهای بلند قهوه ای
[ترجمه گوگل]یک جوان با یک صورت کوپید با دو لکه موی سرخ و موی بلند قهوه ای بود
7. Cupid had told him the whole Story and had begged for his help.
[ترجمه ترگمان]کوپیدون همه داستان را به وی گفته بود و از او تقاضای کمک کرده بود
[ترجمه گوگل]کوپید تمام داستان را به او گفته بود و از کمک او خواسته بود
8. The famous story of Cupid and Psyche is told only by Apuleius, who writes very much like Ovid.
[ترجمه ترگمان]داستان مشهور of و Psyche فقط به وسیله آپولیوس به او گفته می شود که بسیار شبیه اشعار اووید است
[ترجمه گوگل]داستان معروف کوپید و Psyche فقط توسط Apuleius است که بسیار اووید را می نویسد
9. A lead Cupid aimed his arrow from the top of a marble pillar.
[ترجمه ترگمان]مجسمه رب النوع عشق به نشانه تیر از روی ستون مرمری بالا رفت
[ترجمه گوگل]یک کوپید سرب با فلش خود از بالای ستون سنگ مرمر به سمت خود حرکت کرد
10. It is not Cupid that they need but the attentions of a sympathetic psychotherapist.
[ترجمه ترگمان]این رب النوع عشق نیست که آن ها به روان روان sympathetic نیاز دارند
[ترجمه گوگل]این کوپید نیست که آنها نیاز دارند، بلکه توجه یک رواندرمانی سمپاتیک است
11. Cupid was healed of his wound by now and longing for Psyche.
[ترجمه ترگمان]رب النوع عشق گاه به گاه از عشق خود شفا می یافت و دلش از دیر باز گشته بود
[ترجمه گوگل]کوپید از زخمش زخم شده بود و حالش خوابیده بود
12. Cupid: is represented fashion concept, selection novel modelling unusual, informer one newly.
[ترجمه ترگمان]Cupid عبارت است از مفهوم مد، مدل سازی جدید، مدل سازی غیر عادی، خبرچین به تازگی
[ترجمه گوگل]کوپید: مد مفهوم مد، انتخاب رمان مدل سازی غیر معمول، informer یک به تازگی
13. Cupid shot golden arrows into'the hearts of those his mother wanted to unite in marriage.
[ترجمه ترگمان]رب النوع عشق تیره ای زرین را به قلب کسانی که می خواست در ازدواج به هم پیوند دهد شلیک کرد
[ترجمه گوگل]کوپید به فلش های طلایی شلیک می کند و قلب مادرش را می خواهد در ازدواج متحد کند
14. Cupid draws his arrow on both footman and pharaoh.
[ترجمه ترگمان]رب النوع عشق به هر دو خدمتکار و فرعون تیر خورد
[ترجمه گوگل]کوپید فلش خود را در هر دو پاناما و فرعون تساوی می دهد