1. a great listener
شنونده ی خوب
2. radio should enlighten the listener as well as entertain him
رادیو باید علاوه بر سرگرم کردن شنونده وی را ارشاد هم بکند.
3. The wise man is always a good listener.
[ترجمه ترگمان]مرد عاقل همیشه شنونده خوبی است
[ترجمه گوگل]مرد عاقل همیشه یک شنونده خوب است
4. Music can induce a meditative state in the listener.
[ترجمه ترگمان]موسیقی می تواند یک حالت متفکرانه در شنونده ایجاد کند
[ترجمه گوگل]موسیقی می تواند حالت شنوایی را در شنونده ایجاد کند
5. I'm a regular listener to her show.
[ترجمه ترگمان]من یک شنونده معمولی برای نمایش او هستم
[ترجمه گوگل]من یک شنونده معمولی به نمایش او هستم
6. The alert listener will have noticed the error.
[ترجمه ترگمان]شنونده هوشیار متوجه این خطا خواهد شد
[ترجمه گوگل]شنونده هشدار خطا را متوجه خواهد شد
7. Fenton was a good listener, and his questions were germane.
[ترجمه ترگمان]فنتون شنونده خوبی بود و his با هم ارتباط داشتند
[ترجمه گوگل]فنتون یک شنونده خوب بود، و پرسش هایش به زبان انگلیسی بود
8. Dr Brian was a good listener.
[ترجمه ترگمان]دکتر برایان شنونده خوبی بود
[ترجمه گوگل]دکتر براون یک شنونده خوب بود
9. She prides herself on being a good listener.
[ترجمه ترگمان]به خودش افتخار می کند که شنونده خوبی باشد
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک شنونده خوب سوق می دهد
10. To the listener, this music is incoherent and formless.
[ترجمه ترگمان]این موسیقی برای شنونده، نامفهوم و مبهم است
[ترجمه گوگل]به شنونده، این موسیقی غیرمنتظره و بی پروا است
11. In radio you have to keep the listener listening. That's the bottom line.
[ترجمه ترگمان] تو رادیو باید شنونده رو گوش کنی اصل مطلب همین است
[ترجمه گوگل]در رادیو شما باید شنوندگان را گوش کنید این خط پایین است
12. Several people talking at once distract a listener.
[ترجمه ترگمان]افراد زیادی که در حال صحبت کردن هستند حواس شنونده را پرت می کنند
[ترجمه گوگل]چند نفر در یک زمان صحبت کردن یک شنونده را از بین می برند
13. And her listener feels both protective and irritated by turns.
[ترجمه ترگمان]و هر دوی آن ها هم مراقب و هم عصبانی هستند
[ترجمه گوگل]و شنونده خود را هر دو محافظ و تحریک شده توسط نوبت احساس می کند
14. The interviewer becomes an active listener, building up a rapport with the informant.
[ترجمه ترگمان]مصاحبه کننده به یک شنونده فعال تبدیل می شود و ارتباط با فرد مطلع را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]مصاحبه کننده به شنونده فعال تبدیل می شود، ایجاد ارتباط با خبرنگار