کلمه جو
صفحه اصلی

listener


معنی : شنونده، مستمع، گوش دهنده
معانی دیگر : مستمع، گوش دهنده، شنونده

انگلیسی به فارسی

مستمع، گوش دهنده، شنونده


شنونده، گوش دهنده، مستمع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who listens.

- This radio station has a lot of listeners.
[ترجمه ترگمان] این ایستگاه رادیویی شنوندگان زیادی دارد
[ترجمه گوگل] این ایستگاه رادیویی دارای تعداد زیادی شنونده است

• one who listens; one who hears; one who pays attention, attentive person
people who listen to the radio are often referred to as listeners.
a listener in a particular situation is a person who is listening rather than one who is speaking or playing music.

مترادف و متضاد

شنونده (اسم)
auditor, listener

مستمع (اسم)
auditor, listener

گوش دهنده (اسم)
listener

جملات نمونه

1. a great listener
شنونده ی خوب

2. radio should enlighten the listener as well as entertain him
رادیو باید علاوه بر سرگرم کردن شنونده وی را ارشاد هم بکند.

3. The wise man is always a good listener.
[ترجمه ترگمان]مرد عاقل همیشه شنونده خوبی است
[ترجمه گوگل]مرد عاقل همیشه یک شنونده خوب است

4. Music can induce a meditative state in the listener.
[ترجمه ترگمان]موسیقی می تواند یک حالت متفکرانه در شنونده ایجاد کند
[ترجمه گوگل]موسیقی می تواند حالت شنوایی را در شنونده ایجاد کند

5. I'm a regular listener to her show.
[ترجمه ترگمان]من یک شنونده معمولی برای نمایش او هستم
[ترجمه گوگل]من یک شنونده معمولی به نمایش او هستم

6. The alert listener will have noticed the error.
[ترجمه ترگمان]شنونده هوشیار متوجه این خطا خواهد شد
[ترجمه گوگل]شنونده هشدار خطا را متوجه خواهد شد

7. Fenton was a good listener, and his questions were germane.
[ترجمه ترگمان]فنتون شنونده خوبی بود و his با هم ارتباط داشتند
[ترجمه گوگل]فنتون یک شنونده خوب بود، و پرسش هایش به زبان انگلیسی بود

8. Dr Brian was a good listener.
[ترجمه ترگمان]دکتر برایان شنونده خوبی بود
[ترجمه گوگل]دکتر براون یک شنونده خوب بود

9. She prides herself on being a good listener.
[ترجمه ترگمان]به خودش افتخار می کند که شنونده خوبی باشد
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک شنونده خوب سوق می دهد

10. To the listener, this music is incoherent and formless.
[ترجمه ترگمان]این موسیقی برای شنونده، نامفهوم و مبهم است
[ترجمه گوگل]به شنونده، این موسیقی غیرمنتظره و بی پروا است

11. In radio you have to keep the listener listening. That's the bottom line.
[ترجمه ترگمان] تو رادیو باید شنونده رو گوش کنی اصل مطلب همین است
[ترجمه گوگل]در رادیو شما باید شنوندگان را گوش کنید این خط پایین است

12. Several people talking at once distract a listener.
[ترجمه ترگمان]افراد زیادی که در حال صحبت کردن هستند حواس شنونده را پرت می کنند
[ترجمه گوگل]چند نفر در یک زمان صحبت کردن یک شنونده را از بین می برند

13. And her listener feels both protective and irritated by turns.
[ترجمه ترگمان]و هر دوی آن ها هم مراقب و هم عصبانی هستند
[ترجمه گوگل]و شنونده خود را هر دو محافظ و تحریک شده توسط نوبت احساس می کند

14. The interviewer becomes an active listener, building up a rapport with the informant.
[ترجمه ترگمان]مصاحبه کننده به یک شنونده فعال تبدیل می شود و ارتباط با فرد مطلع را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]مصاحبه کننده به شنونده فعال تبدیل می شود، ایجاد ارتباط با خبرنگار

پیشنهاد کاربران

حُضار ( جمع )

مخاطب

شنونده 👨‍👨‍👧‍👦


کلمات دیگر: