کلمه جو
صفحه اصلی

prompted

انگلیسی به فارسی

باعث شد، بفعالیت واداشتن، سوفلوری کردن، بر انگیختن


پیشنهاد کاربران

دستور دادن ، مجبوری که عمل کنی

سریع

با شتاب

برانگیخته

you are prompted to
از شما درخواست میشود که . . .

باعث
What prompted the move?

ترغیب کردن

شروع شدن


caused or brought about by
called forth by
evoked by
Motivated by
Led by
provoked by

Korea's Kim prompted research on commercial banking
New report finds
کیم رهبر کره دستور تحقیق در مورد تجارت بانکداری داد
گزارش جدید بدست اومده


کلمات دیگر: