کلمه جو
صفحه اصلی

austerity


معنی : پرهیز، ریاضت، سخت گیری، تروشرویی، سادگی زیاد از حد، عبوسی
معانی دیگر : سختی، صرفه جویی و سختی کشیدن (به واسطه ی جنگ یا بحران اقتصادی و غیره)، مشقت، زهد، سادگی، بی پیرایگی، سادگی زیاده از حد

انگلیسی به فارسی

سختی، تروشرویی، ریاضت، سادگی زیاده از حد


ریاضت، پرهیز، سخت گیری، تروشرویی، سادگی زیاد از حد، عبوسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: austerities
(1) تعریف: the condition or quality of being austere.

(2) تعریف: a tightened or stringent economy, as when there are high taxes, frozen wages, and shortages of consumer goods.

- Greece must implement austerity measures in order to receive the loan from the European Union.
[ترجمه ترگمان] یونان باید اقدامات ریاضت اقتصادی را به منظور دریافت وام از اتحادیه اروپا اجرا کند
[ترجمه گوگل] یونان باید اقدامات ریاضت اقتصادی را برای دریافت وام از اتحادیه اروپا انجام دهد

(3) تعریف: (usu. pl.) an austere or ascetic habit, custom, or act.

• modesty; ascetic simplicity
austerity is a situation in which only things that are essential to life are available. uncount noun here but can also be used as an adjective. e.g. new austerity measures have been announced in peru.
austerity is also the quality of being simple, plain, and undecorated.

مترادف و متضاد

severity


پرهیز (اسم)
abstinence, regimen, austerity, diet

ریاضت (اسم)
mortification, abstinence, austerity, yoga, penance, ascesis

سخت گیری (اسم)
austerity, rigor, severity, astringency, crackdown, rigidity, stringency

تروشرویی (اسم)
austerity, glower

سادگی زیاد از حد (اسم)
austerity

عبوسی (اسم)
austerity, funk, sternness

Synonyms: acerbity, asperity, astringence, coldness, exactingness, exactness, formality, formalness, gravity, grimness, hardness, harshness, inclemency, inflexibility, obduracy, rigidity, rigor, seriousness, solemnity, sternness, stiffness, strictness, stringency


Antonyms: blandness, calmness, gentility, meekness, mildness


refraining; abstinence


Synonyms: abstemiousness, asceticism, chasteness, chastity, continence, determination, economy, prudence, puritanism, self-denial, self-discipline, sobriety, stoicism, strictness, temperance


Antonyms: elaborateness, extravagance, indulgence, spending


grimness, barrenness


Synonyms: baldness, bareness, dourness, economy, plainness, primitiveness, rusticism, severity, simplicity, spareness, spartanism, starkness, unadornment


Antonyms: elaborateness, luxuriousness


جملات نمونه

1. the government's austerity program
برنامه ی صرفه جویی و امساک دولت

2. A peculiar austerity marked his judgments of modern life.
[ترجمه ترگمان]سختگیری خاصی در قضاوت های وی نسبت به زندگی جدید داشت
[ترجمه گوگل]ریاضت عجیب و غریب او قضاوت های زندگی مدرن را مشخص می کند

3. China's austerity program has cut domestic consumption .
[ترجمه ترگمان]برنامه ریاضت اقتصادی چین مصرف داخلی را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]برنامه ریاضت اقتصادی چین مصرف داخلی را کاهش داده است

4. War was followed by many years of austerity.
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت سال ها از ریاضت اقتصادی کاسته شد
[ترجمه گوگل]جنگ سالهای زیادی با ریاضت همراه بود

5. It was an era of austerity.
[ترجمه ترگمان]دوران سختی بود
[ترجمه گوگل]این دوران ریاضت بود

6. Austerity measures introduced to combat the continuing economic crisis included cutbacks in the financial privileges enjoyed by government ministers and civil servants.
[ترجمه ترگمان]اقدامات ریاضت اقتصادی که برای مبارزه با تداوم بحران اقتصادی معرفی شد شامل کاهش امتیازات مالی دریافتی از سوی وزیران دولت و کارمندان دولت بود
[ترجمه گوگل]اقدامات ریاضتی که برای مقابله با بحران اقتصادی مداوم معرفی شده بود، شامل کاهش مالیاتی بود که وزیران دولت و کارمندان دولت از آن برخوردار بودند

7. Once she took office Ellie instituted stringent austerity measures.
[ترجمه ترگمان]زمانی که او کار را انجام داد، Ellie تدابیر ریاضتی سختی را وضع کرد
[ترجمه گوگل]پس از اتمام کار، Ellie اقدامات سختگیرانه سختگیرانه انجام داد

8. Russians have faced years of austerity after communism's fall.
[ترجمه ترگمان]روس ها پس از سقوط کمونیست با سال های ریاضت اقتصادی مواجه شده اند
[ترجمه گوگل]روس ها بعد از سقوط کمونیسم سال ها ریاکاری را تجربه کرده اند

9. The report demonstrated that the 1980s austerity measures had disproportionately affected blue collar workers in comparison with white collar workers.
[ترجمه ترگمان]این گزارش نشان داد که اقدامات ریاضت اقتصادی در سال ۱۹۸۰ کارگران یقه آبی را در مقایسه با کارگران یقه سفید تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه گوگل]این گزارش نشان داد که اقدامات ریاضت اقتصادی دهه 1980 نسبت به کارگران یقه سفید، کارگران یخ زده ی بی نظیری داشتند

10. The austerity measures included a freeze on civil service appointments, pay and promotions.
[ترجمه ترگمان]اقدامات ریاضت اقتصادی شامل توقف انتصاب خدمات شهری، پرداخت و ارتقا شغلی بود
[ترجمه گوگل]اقدامات ریاضت اقتصادی عبارت بودند از: انتصاب، پرداخت و ارتقاء خدمات عمومی

11. I learn about the beauty of austerity and renunciation.
[ترجمه ترگمان]من در مورد زیبایی ریاضت اقتصادی و چشم پوشی از آن یاد می گیرم
[ترجمه گوگل]من در مورد زیبایی ریاضت و انزوا یاد می گیرم

12. The austerity and uniformity of much modern architecture made sculpture superfluous.
[ترجمه ترگمان]سادگی و یکپارچگی معماری بسیار مدرن، مجسمه سازی را زائد ساخته است
[ترجمه گوگل]ریاضت و یکنواختی معماری بسیار مدرن مجسمه سازی را مجزا ساخته است

13. The govern-ment was forced to row back on an austerity plan that would have involved wage cuts.
[ترجمه ترگمان]دولت مجبور شد با طرح ریاضت اقتصادی که منجر به کاهش دست مزد خواهد شد، عقب نشینی کند
[ترجمه گوگل]حکومت مجبور شد بر روی یک برنامه ریاضت اقتصادی که در معرض کاهش دستمزد بود، رها شود

14. Falls in the price of oil had provoked the government four years previously to impose an austerity programme.
[ترجمه ترگمان]سقوط قیمت نفت باعث شده بود که دولت چهار سال پیش برنامه ریاضت اقتصادی را تحمیل کند
[ترجمه گوگل]سقوط قیمت نفت، دولت چهار سال قبل را تحمیل کرد تا یک برنامه ریاضت اقتصادی را تحمیل کند

15. Industrial action On June 1990, there was a 24-hour nationwide strike to protest against the latest austerity measures.
[ترجمه ترگمان]اقدام صنعتی در ژوئن ۱۹۹۰، اعتصاب ۲۴ ساعته در سراسر کشور برای اعتراض به آخرین اقدامات ریاضت اقتصادی صورت گرفت
[ترجمه گوگل]اقدامات صنعتی در ژوئن 1990، یک حمله 24 ساعته در سراسر کشور برای اعتراض به آخرین اقدامات ریاضت اقتصادی صورت گرفت

the government's austerity program

برنامه‌ی صرفه‌جویی و امساک دولت


پیشنهاد کاربران

شدید

رَنجِش ، رنج کشیدگی

ریاضت اقتصادی


کلمات دیگر: