کلمه جو
صفحه اصلی

typist


معنی : ماشین نویس
معانی دیگر : تایپیست

انگلیسی به فارسی

ماشین‌نویس، حروفچین


تایپیست، ماشین نویس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who operates a typewriter, esp. as an occupation.

• one who uses a typewriter
a typist is someone whose job is typing.

مترادف و متضاد

ماشین نویس (اسم)
typist

جملات نمونه

1. an efficient typist
ماشین نویس کارآمد

2. She is a very fast typist.
[ترجمه ترگمان]اون a خیلی سریع - ه
[ترجمه گوگل]او تایپیست بسیار سریع است

3. The typist omitted the last letter.
[ترجمه ترگمان]اپراتور آخرین نامه را حذف کرد
[ترجمه گوگل]تایپیست آخرین نامه را حذف کرد

4. The publishing firm was advertising for a typist.
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال تبلیغ برای ماشین نویس همه کاره بود
[ترجمه گوگل]شرکت چاپی برای تایپیست تبلیغاتی بود

5. Place the girl as a typist.
[ترجمه se] دختر را به عنوان تایپیست قرار دهید.
[ترجمه ترگمان]اون دختره رو به عنوان منشی استخدام کن
[ترجمه گوگل]دختر را به عنوان تایپیست قرار دهید

6. We have vacancy for a typist.
[ترجمه ترگمان]ما جای خالی داریم
[ترجمه گوگل]ما یک ماشین تایپیست خالی داریم

7. I got myself a job as a typist and general dogsbody on a small magazine.
[ترجمه ترگمان]من برای خودم شغلی به عنوان a و ژنرال dogsbody روی یک مجله کوچک پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من خودم را به عنوان یک ماشین تایپیست و سگمنت عمومی در یک مجله کوچک کار کردم

8. £4000 was awarded to a typist with an injured hand.
[ترجمه ترگمان]۴۰۰۰ پوند به ماشین نویس با دست زخمی داده شد
[ترجمه گوگل]4000 پوند به یک ماشین مجرب با یک دست مجروح داده شد

9. I worked as a secretary, or rather, a typist.
[ترجمه ترگمان]من به عنوان منشی کار می کردم یا بهتر بگویم، یک typist
[ترجمه گوگل]من به عنوان وزیر امور خارجه، و یا به جای آن، تایپیست کار می کردم

10. Your teasing of the new typist has got beyond a joke and I advise you to stop it.
[ترجمه ترگمان]شوخی شما از the جدید فراتر از یک شوخی است و من به شما توصیه می کنم بس کنید
[ترجمه گوگل]اذیت کردن شما از تایپیست جدید فراتر از شوخی بوده است و به شما توصیه می کنم آن را متوقف کنید

11. Many women applied for the post of typist.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان برای پست کننده به کار گرفته شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان برای پست تایپیست درخواست کردند

12. The two typist have already worked away all day.
[ترجمه ترگمان]دو ماشین نویس تا به حال تمام روز را کنار گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]دو تایپیست قبلا تمام روز کار می کرد

13. The typist is away on holiday this week.
[ترجمه ترگمان]ماشین نویس این هفته در تعطیلات است
[ترجمه گوگل]تایپیست در حال تعطیلات این هفته است

14. She dictated a letter to a typist.
[ترجمه ترگمان]اون یه نامه رو به اپراتور دیکته کرد
[ترجمه گوگل]او نامه ای به یک تایپیست دیکته کرد

15. The typist is engaged for a week on trial.
[ترجمه ترگمان]ماشین نویس برای یک هفته محاکمه درگیر است
[ترجمه گوگل]ماشین تایپیست برای یک هفته درگیر می شود

پیشنهاد کاربران

Typist = کسی که تایپ میکند ، کسی ک چیزی را می نویسد


کلمات دیگر: