کلمه جو
صفحه اصلی

hold on


1- (با دست) نگهداشتن یا چسبیدن به 2- ادامه دادن، اصرار کردن 3- توقف کردن، صبر کردن

انگلیسی به فارسی

نگهداری کردن


توقف کردن


پایبند ماندن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to wait.

- Can you hold on for a moment? I'll need to check that.
[ترجمه نوید میرشفیعی] میشود لطفا یک لحظه صبر کنی؟ باید آن را چک کنم
[ترجمه ترگمان] میشه یه لحظه صبر کنی؟ باید چک کنم
[ترجمه گوگل] آیا می توانید برای یک لحظه نگه دارید؟ من باید این را چک کنم

(2) تعریف: to hold an object for the support or safety of your body or because you do not want to lose it.

- She held on to the strap as she stood in the subway car.
[ترجمه ترگمان] همان طور که در واگن مترو ایستاده بود، به تسمه چرمی تکیه داده بود
[ترجمه گوگل] او در ماشین مترو ایستاده بود
- The child held on tight to her teddy bear.
[ترجمه ترگمان] بچه به خرس عروسکی تکیه داده بود
[ترجمه گوگل] کودک به سختی به خرس عروسکی اش برگشته است

• hold out, hang on, endure, stand firm; wait a minute, just a minute

مترادف و متضاد

Grasp or grip firmly


Keep; to store something for someone


Wait a short time


Remain loyal


جملات نمونه

1. Hold on tight and don't let go!
[ترجمه ترگمان]محکم نگهش دار و ولش نکن!
[ترجمه گوگل]تنگ نگه دارید و اجازه ندهید!

2. Hold on, I'll check in my diary.
[ترجمه ترگمان]صبر کن، دفتر خاطراتم رو چک می کنم
[ترجمه گوگل]نگه دارید، در دفتر خاطراتم چک میکنم

3. Love makes you hold on to things you wouldn't have been able to.
[ترجمه ترگمان]عشق باعث می شود چیزهایی را که شما قادر به آن نیستید نگه دارید
[ترجمه گوگل]عشق باعث می شود شما را به چیزهایی که نمی توانستید برسید

4. Hold on for a minute,I've just got to put on my makeup.
[ترجمه فاطیما ک] یک دقیقه صبر کن، من فقط باید آرایش کنم
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه صبر کن، باید آرایش کنم
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه نگه داشتن، من فقط باید آرایش خود را قرار داده ام

5. Hold on the phone for a second. Let me find a pen to write down your phone number.
[ترجمه فاطیما ک] یک لحظه تلفن را نگه دارید، اجازه بدید یک خودکار برای نوشتن شماره تلفن شما پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]گوشی رو نگه دار بذار یه خودکار پیدا کنم که شماره تلفنت رو بنویسم
[ترجمه گوگل]برای یک ثانیه نگه دارید اجازه بدهید یک قلم برای نوشتن شماره تلفن خود پیدا کنم

6. Would you like to hold on?
[ترجمه ترگمان]می خوای ادامه بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید نگه دارید؟

7. I feel a bit tired. However, I can hold on.
[ترجمه ترگمان]کمی احساس خستگی می کنم با این حال، من می توانم ادامه دهم
[ترجمه گوگل]من احساس خستگی می کنم با این حال، می توانم نگه داشته باشم

8. Everybody can fly without wings when they hold on to their dreams.
[ترجمه منیر] همە میتوانند بدون بال پرواز کنند اگر بە رویا هایشان متوصل شوند
[ترجمه ترگمان]هر کسی می تواند بدون بال پرواز کند، وقتی که آن ها به خواب خود نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]همه می توانند بدون بال پرواز کنند، وقتی که رویاهای خود را نگه دارند

9. Firms are now keen to hold on to the people they recruit.
[ترجمه ترگمان]حالا شرکت ها مشتاق هستند که به افرادی که استخدام می کنند پایبند باشند
[ترجمه گوگل]بنگاه ها در حال حاضر مشتاق هستند تا افرادی را که استخدام می کنند نگهداری کنند

10. With all the love a heart can hold on your birthday. On this special occasion,I want you to know it is you who make my life meaningful. My love for you is more than I can express. I am to share every day with you till the end of my life. Happy birthday!
[ترجمه ترگمان]با تمام عشقی که داری میتونی تولدت رو تحمل کنی در این موقعیت خاص، می خوام بدونی که این تو هستی که زندگی منو معنی دار می کنی عشق من به تو بیش از آن است که بتوانم بیان کنم من تا آخر عمرم باید با تو درمیون بذارم! تولدت مبارک
[ترجمه گوگل]با تمام عشق قلب می تواند روز تولد شما را حفظ کند در این مورد خاص، من می خواهم شما را بدانید که این شما است که زندگی من معنی دار است عشق من برای شما بیش از من می توانم بیان کنم من باید هر روز با شما تا آخر عمر به توافق برسیم تولدت مبارک!

11. Hold on, it gets better than you know.
[ترجمه منیر] صبر کنید، اوضاع ازانچە شما میدانید بهتر میشە
[ترجمه ترگمان]صبر کن، این بهتر از اونیه که می دونی
[ترجمه گوگل]نگه دارید، آن را بهتر از شما می دانید

12. Hold on to your ticket - you'll need it later.
[ترجمه مهدی] بلیتت رو نگه دار - لازمت میشه.
[ترجمه ترگمان]به بلیت خودت بچسب - بعدا به آن نیاز پیدا خواهی کرد
[ترجمه گوگل]به بلیط خود بروید - بعدا به آن نیاز خواهید داشت

13. The party has kept its tenacious hold on power for more than twenty years.
[ترجمه ترگمان]این حزب بیش از بیست سال است که قدرت خود را بر سر قدرت حفظ کرده است
[ترجمه گوگل]این حزب بیش از بیست سال است که قدرت خود را در قدرت نگه داشته است

14. Hold on to me tight.
[ترجمه ترگمان]محکم بچسب به من
[ترجمه گوگل]نگه داشتن به من تنگ

15. They have strengthened their hold on the troops.
[ترجمه ترگمان]آن ها قدرت خود را در برابر نیروهای نظامی تقویت کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها نیروهای خود را در نیروهای خود تقویت کرده اند

پیشنهاد کاربران

محکم باش

صبر کردن برای مدتی کوتاه

How we can download this dictionary

Hold on , hang on

صبرکردن

۱. به معنی صبر کردن
Please hold on for a moment.
۲. به معنی دوام آوردن، تحمل کردن ( شرایط سخت )
They managed to hold on until help arrived

تحمل کردن


( بادست ) نگه داشتن

دوام آوردن

صبر کردن

اصرار کردن

پایبند بودن

صبر کن! تند نرو! دست نگاه دار!
[تلفن] : گوشی دستتان!

[حالت دستوری]

وایستا! ، به ایست!

used to tell someone to wait for a short time

به عنوان یه اصطلاح عامیانه به کار میره
به معنی ( واسا ) = غیر رسمی
حالت رسمی=wait

بعضی وقتا میشه
گوشی دستت ( مثلا وقتی دارین با تلفن حرف میزنی یه میاد پشت خط به نفر اول میگید hold on )


دل نکندن

محکم نگه داشتن - سفت نگه داشتن

تاکید کردن

فکر کردن

منتظر ماندن، صبر کردن،

یه لحظه وایسا، یه لحظه صبر کن

دووم آوردن، تحمل کردن

پشت/سوار بر
( ماشین یا موتور سیکلت )

keep going
keep on
struggle on
carry on
go on
hang on

To survive
To last

محکم بشین

wait second_ stop_slow down

در هنگام رانندگی یعنی محکم بنشین

محکم نگه داشتن

صبر کردن ؛ وایسا ببینم ؛ چسبیدن , نگه داشتن

– Hold on, I'll be ready in just a moment
– We just had to hold on until help arrived
– Now hold on, that wasn't what we agreed
– He took my hand and held on very tightly
– Grab the rope and hold on, then we'll pull you in

سلام
۱. یه لحظه گوشی، گوشی دستتان.
۲. با دست به چیزی چسبیدن، چیزی را با دست گرفتن.
۳. صبر کن، وایسا


کلمات دیگر: