1. You can't help Britain by overtaxing its people.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید با overtaxing مردمش به بریتانیا کمک کنید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید بریتانیا را از طریق اعمال قدرت به مردم خود کمک کنید
2. This problem is overtaxing my brain.
[ترجمه ترگمان]این مشکل مغز من است
[ترجمه گوگل]این مشکل مغز من است
3. Take it easy. Don't overtax yourself.
[ترجمه ترگمان] آروم باش خودتو سرزنش نکن
[ترجمه گوگل]سخت نگیر خودتان را سرزنش نکنید
4. Be careful you don't overtax yourself.
[ترجمه ترگمان]مراقب باش که خودت را سرزنش نکن
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که خودتان را تحمیل نکنید
5. I've been overtaxed this month.
[ترجمه ترگمان]من در این ماه overtaxed کردم
[ترجمه گوگل]من در این ماه دستمزد داده ام
6. Since the operation, he's been careful not to overtax himself.
[ترجمه ترگمان]از وقتی عمل انجام شد، اون خیلی مراقب بوده که خودش رو لو نده
[ترجمه گوگل]از زمان عملیات، او مراقب بود که خود را مجبور نکند
7. His friend fears the difficult work may overtax his weak brain.
[ترجمه ترگمان]دوست او می ترسد که کار دشوار مغز ضعیفش را تضعیف کند
[ترجمه گوگل]دوست او ترس از اینکه کار دشواری ممکن است مغز ضعیف خود را تحمل کند
8. Food should not be overtaxed.
[ترجمه ترگمان]غذا نباید بیش از حد مجاز باشد
[ترجمه گوگل]غذا نباید بیش از حد باشد
9. A good coach has to make sure not overtax his star players.
[ترجمه ترگمان]یک مربی خوب باید مطمئن شود که بازیکنان ستاره او را جذب نمی کند
[ترجمه گوگل]یک مربی خوب باید اطمینان حاصل کند که بازیکنان ستاره نباشند
10. You will overtax the body if you don't give it a chance to recuperate.
[ترجمه ترگمان]اگر فرصتی برای بهبود پیدا نکنی، جسد را از بین می بری
[ترجمه گوگل]شما اگر بدنبال شانسی برای بازگشت به بدن خود نباشید، بدن را تحریم کنید
11. Don't overtax yourself to learn syntax.
[ترجمه ترگمان]خود را قانع نکنید که نحو را یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]خودتان را نادیده نگیرید تا نحو یاد بگیرید
12. Don't overtax my constitutents!
[ترجمه ترگمان]به constitutents نگاه نکن!
[ترجمه گوگل]قاعده سازی من را از دست نده!
13. Don't overtax my constituents!
[ترجمه ترگمان]به constituents عمل نکن!
[ترجمه گوگل]اجزای تشکیل دهنده من را مجبور نکنید!
14. In this case there was widespread support and sympathy from the overtaxed gentry and clergy.
[ترجمه ترگمان]در این مورد حمایت و همدردی گسترده ای از طبقه متوسط overtaxed و روحانیون وجود داشت
[ترجمه گوگل]در این مورد، حمایت و همدردی گسترده از دینداران و روحانیت باطل وجود داشت