کلمه جو
صفحه اصلی

run wild


1- وحشی شدن، سر به بیابان گذاشتن 2- وحشیگری کردن، از دسته در رفتن، لگام گسیختگی کردن، از دست رفتن

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to grow unrestrained or unchecked.
مترادف: run riot
مشابه: proliferate, spread

- weeds that are allowed to run wild
[ترجمه ترگمان] علف های هرز که مجاز به فرار از حیات وحش بودند
[ترجمه گوگل] علف های هرز که اجازه داده اند وحشی شوند

(2) تعریف: to display a lack of restraint or control.
مترادف: run riot
مشابه: carry on, rampage, storm

- The teenagers ran wild at the rock concert.
[ترجمه ترگمان] نوجوون ها توی کنسرت راک دیوونه شدن
[ترجمه گوگل] نوجوانان در کنسرت راک جنگنده وحشی داشتند

• act unruly, behave in a disorderly manner; grow in the wild

جملات نمونه

1. Those boys have been allowed to run wild.
[ترجمه ترگمان] اون پسرا اجازه دارن وحشی بازی در بیارن
[ترجمه گوگل]این پسران مجاز به اجرای وحشی هستند

2. Let your imagination run wild and be creative.
[ترجمه ترگمان]بگذارید تخیل شما وحشی شود و خلاق باشد
[ترجمه گوگل]اجازه دهید تخیل شما وحشی و خلاق باشد

3. Be creative - allow your imagination to run wild .
[ترجمه ترگمان]خلاق باشید - به تخیل خود اجازه دهید که وحشی شود
[ترجمه گوگل]خلاق باشید - اجازه دهید تخیل شما برای اجرای وحشی

4. They will run wild freed from the fetters of control.
[ترجمه ترگمان]آن ها آزاد خواهند شد و از غل و زنجیر عبور آزاد خواهند شد
[ترجمه گوگل]آنها از وحشیان کنترل آزاد خواهند شد

5. The ivy has run wild.
[ترجمه ترگمان]پیچک وحشی شده است
[ترجمه گوگل]پیچک اجرا وحشی است

6. She allowed her imagination to run wild.
[ترجمه ترگمان]به مخیله اش خطور کرد که دیوانه شده باشد
[ترجمه گوگل]او تصور خود را برای اجرای وحشی انجام داد

7. Because now the workers could run wild.
[ترجمه ترگمان] چون الان کارگرها ممکنه وحشی بشن
[ترجمه گوگل]چون اکنون کارگران می توانند وحشی کنند

8. The children run wild, in shirts and jeans.
[ترجمه ترگمان]بچه ها پیراهن و شلوار جین پوشیده بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها وحشی، پیراهن و شلوار جین را اجرا می کنند

9. Pam just lets here kids run wild.
[ترجمه ترگمان]پم، بیا بریم بچه ها دیوونه بازی در بیاریم
[ترجمه گوگل]پام فقط اجازه می دهد در اینجا بچه ها اجرا وحشی

10. They run wild into the woods, filthy, skeletal and naked.
[ترجمه ترگمان]ان ها وحشی و لخت و لخت و لخت در جنگل می دوند
[ترجمه گوگل]آنها به جنگل وحشی، کثیف، اسکلتی و برهنه می روند

11. Central bankers are allowing global capital to run wild.
[ترجمه ترگمان]بانکداران مرکزی به سرمایه جهانی اجازه شرکت در حیات وحش را می دهند
[ترجمه گوگل]بانکداران مرکزی اجازه می دهند سرمایه جهانی سرمایه گذاری وحشی کنند

12. The neighbors had allowed their lawn to run wild.
[ترجمه ترگمان]همسایگان به چمن زار خود اجازه داده بودند که وحشی شوند
[ترجمه گوگل]همسایگان اجازه دادند چمن خود را به وحشی ببرند

13. I saw that the garden had run wild.
[ترجمه ترگمان]دیدم که باغ وحشی شده است
[ترجمه گوگل]من دیدم که باغ وحشی بود

14. Molly has let that girl run wild.
[ترجمه ترگمان]مالی \"گذاشت اون دختره وحشی بشه\"
[ترجمه گوگل]مولی اجازه داده است که دختر وحشی شود

15. Maybe they're to run wild until they find someone wildto run with.
[ترجمه ترگمان]شاید تا وقتی کسی رو پیدا کنن که باه اش فرار کنه وحشی به شن
[ترجمه گوگل]شاید آنها می خواهند وحشی را تا زمانی که کسی با کسی که با وی کار می کند پیدا کند

پیشنهاد کاربران

غیر قابل کنترل

از کنترل خارج شدن، آزاد شدن، رها شدن، لجام گسیختن، بطور هرزه روییدن، خودرو، سرکش و نافرمان شدن!
Letting the adrenaline run wild
اجازه آزاد شدن به ادرنالین!
اجازه دادن به آدرنالین برای لجام گسیختن!
The rambler roses are running wild
رز های رمبلر ( نوعی رز ) بصورت خودرو هستند.
رز های رمبلر بصورت وحشی رشد می کنند.
Let your imagination run wild
اجازه بده قوه تخیلت به پرواز در بیاد!

( در مورد کودکان ) شلوغ کردن، دویدن و سروصدا کردن، جایی را روی سرشان گذاشتن
مثلا
he was running wild in supermarket
یعنی فروشگاه را روی سرش گذاشته بود

بی بند و باری


کلمات دیگر: