کلمه جو
صفحه اصلی

transvestite


معنی : زن جامه
معانی دیگر : (کسی که جامه ی افراد جنس مخالف را می پوشد) ترا پوش، مخالف پوش، مبدل پوش، کسی که در لباس ورفتار از جنس مخالف خود تقلیدمیکند، در مورد مرد زن جامه

انگلیسی به فارسی

کسی که در لباس ورفتار از جنس مخالف خود تقلید می‌کند، (در مورد مرد) زن جامه


transvestite، زن جامه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: transvestism (n.)
• : تعریف: a person who derives pleasure, esp. sexual pleasure, from dressing in clothing and assuming behavior specifically associated with the opposite sex.

• person who gets sexual pleasure from dressing in the clothes of the opposite sex (often a homosexual or a transsexual)
a transvestite is a person, usually a man, who enjoys wearing clothes normally worn by people of the opposite sex.

مترادف و متضاد

زن جامه (اسم)
transvestite

جملات نمونه

1. So the transvestite fails the test of humanist transgression.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، transvestite از آزمون تخطی از انسان گرایی ناموفق عمل می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین ترانسستیست تست گناه انسانی را شکست می دهد

2. I formed a real friendship with the transvestite man who owned the house where I lived.
[ترجمه ترگمان]من یک دوستی واقعی با مردی که صاحب آن خانه بود و در آن زندگی می کردم تشکیل دادم
[ترجمه گوگل]من یک دوست واقعی را با مردی که در آن زندگی می کردم متعلق به یک مرد فرانسوی بودم

3. The transvestite and the hermaphrodite: both were disturbing images; perhaps they are less so now.
[ترجمه ترگمان]The و ماده (نر): هر دو این تصاویر آزاردهنده بودند؛ شاید هم اکنون کم تر باشند
[ترجمه گوگل]ترانسستیشن و هرمافردیت هر دو تصاویر مزاحم بودند؛ شاید آنها هم اکنون کمتر هستند

4. And every so often a transvestite would swagger past, some more obvious than others.
[ترجمه ترگمان]و هر چند گاهی اوقات یک transvestite از گذشته خود را بالا می برد، برخی از آن ها آشکارتر از بقیه بودند
[ترجمه گوگل]و هر چند وقت یک transvestite می تواند گذشته، برخی از بیشتر آشکار تر از دیگران است

5. She then mates with the transvestite who never risked his life.
[ترجمه ترگمان]اون هم با دختری که هیچ وقت زندگیش رو به خطر نمیندازه
[ترجمه گوگل]او سپس با ترانسستیست که هرگز زندگی او را تحت تاثیر قرار نمی دهد، متصل می شود

6. Sergio was quite right: if Bandeira was a transvestite he would do anything to prevent the fact from becoming known.
[ترجمه ترگمان]Sergio حق داشت: اگر Bandeira یک transvestite بود، می توانست هر کاری بکند تا از تبدیل شدن حقیقت به آن جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]سرجیو کاملا درست بود اگر باندیرا یک ترانسستیت بود او هر کاری می کرد تا از این واقعیت جلوگیری شود

7. There, in the sweaty darkness, after the transvestite cabaret, to the accompaniment of Rihanna, we kiss.
[ترجمه ترگمان]در آنجا، بعد از کاباره sweaty، بعد از کاباره transvestite، با همراهی ریهانا (Rihanna)، ما می بوسم
[ترجمه گوگل]در آنجا، در تاریکی عرق، پس از کاباره transvestite، به همراه Rihanna، ما بوسه

8. Jason is a transvestite and he likes to have fun at the pub.
[ترجمه ترگمان]جیسون زن transvestite و دوست داره تو بار خوش بگذرونه
[ترجمه گوگل]جیسون Transvestite است و او دوست دارد در خیمه سرگرم کننده باشد

9. The transvestite toilet has three cubicles and was introduced last month.
[ترجمه ترگمان]توالت transvestite سه اتاق خواب دارد و ماه گذشته معرفی شد
[ترجمه گوگل]توالت transvestite دارای سه کابین است و ماه گذشته معرفی شد

10. Leonard: When the transvestite lived here, you didn't care how he kept the place.
[ترجمه ترگمان]وقتی که اون دختر transvestite اینجا زندگی می کرد، تو اهمیت نمی دادی که چطور اونجا رو نگه داشت
[ترجمه گوگل]لئونارد هنگامی که transvestite در اینجا زندگی می کرد، شما اهمیتی نمی دادید که او محل را نگه دارد

11. The guy could be aa transvestite aa junkie a chain saw murderer, or someone really sick.
[ترجمه ترگمان]این یارو می تونه یه زنی که یه قاتل زنجیری و یه قاتل رو دیده باشه یا کسی واقعا مریض باشه
[ترجمه گوگل]این مرد می تواند یک قاتل زنجیره ای یا یک فرد واقعا بیمار باشد

12. His youngest son, Gregory, a tortured transvestite who eventually changed sex, once called his father "a gin-soaked monster".
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین پسرش، گریگوری، یک transvestite شکنجه دهنده که در نهایت جنسیت را تغییر داد، زمانی پدرش را \"هیولای آبی رنگ\" نامید
[ترجمه گوگل]جوانترین پسر او، گرگوری، یک ترانسستیست شکنجه شده که در نهایت تغییر جنسیت داد، یک بار پدرش را �یک هیولای خیس خورده� نامید

13. The guy could be a cracked, a transvestite, a flasher, a junkie, a chain-saw murder or someone really sick, Someone, like my Rick.
[ترجمه ترگمان]این یارو می تونه یه زن transvestite، یه چراغ چشمک زنی باشه، یه معتاد، یه معتاد یا کسی که واقعا مریض باشه، یه نفر، مثل ریک من
[ترجمه گوگل]این مرد می تواند ترک خورده باشد، یک transvestite، یک flasher، یک مواد مخدر، یک قاتل زنجیره ای و یا کسی که واقعا بیمار، کسی، مانند ریک من

14. Go and see this woman who's just been found not guilty of murdering her transvestite husband.
[ترجمه ترگمان]برو و این زن را که فقط در قتل شوهرش مقصر نیست، پیدا کن
[ترجمه گوگل]برو و ببین این زن که فقط به خاطر قتل شوهر transvestiteش مجرم شناخته نشده است

15. Let me give you a brief word picture of the average transvestite.
[ترجمه ترگمان]بذار یه کلمه مختصر از یه دختر رو به صورت یه زن جلوه بدم
[ترجمه گوگل]بگذارید یک تصویر کلی کوتاه از میانگین transvestite بدهم

پیشنهاد کاربران

دگرپوش

زنانه پوش

بدل پوش


کلمات دیگر: