با ارامش، ازروی صلح جویی
peaceably
با ارامش، ازروی صلح جویی
انگلیسی به فارسی
صلح آمیز
انگلیسی به انگلیسی
• quietly; peacefully, tranquilly
جملات نمونه
1. the escaped prisoners surrendered peaceably
زندانیان فراری بدون خشونت تسلیم شدند.
2. The two communities live together quite peaceably.
[ترجمه ترگمان]این دو اجتماع با مسالمت با یکدیگر زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]دو جوامع باهم کاملا صلح آمیز زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]دو جوامع باهم کاملا صلح آمیز زندگی می کنند
3. Major Roland Tuck swore peaceably under his breath.
[ترجمه ترگمان]سرگرد رونالد تاک با آرامش زیر لب فحشی داد
[ترجمه گوگل]رولاند تیک، بزرگتر، زیر نفس خود را به آرامی سوگند یاد کرد
[ترجمه گوگل]رولاند تیک، بزرگتر، زیر نفس خود را به آرامی سوگند یاد کرد
4. Nation states could only coexist peaceably if a strong collective security arrangement were respected by all.
[ترجمه ترگمان]دولت های ملی تنها در صورتی می توانند با مسالمت هم زیستی داشته باشند که یک ترتیبات امنیتی جمعی قوی مورد احترام همگان قرار گیرد
[ترجمه گوگل]کشور های عضو تنها می توانند صلح آمیز با هم همکاری کنند اگر یک توافق امنیتی قوی برای امنیت عمومی مورد توجه همه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]کشور های عضو تنها می توانند صلح آمیز با هم همکاری کنند اگر یک توافق امنیتی قوی برای امنیت عمومی مورد توجه همه قرار گیرد
5. Herrera still hoped to settle matters peaceably.
[ترجمه ترگمان]Herrera هنوز امید داشتند که با صلح و آرامش مساله را حل و فصل کنند
[ترجمه گوگل]هررا هنوز امیدوار بود که مسائل را مسالمت آمیز حل کند
[ترجمه گوگل]هررا هنوز امیدوار بود که مسائل را مسالمت آمیز حل کند
6. He is a boy of sixteen, living peaceably in the Forbidden City.
[ترجمه ترگمان]او پسر شانزده ساله است که در صلح و آرامش در شهر ممنوع زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او یک پسر شانزده ساله است و در شهر ممنوعه زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او یک پسر شانزده ساله است و در شهر ممنوعه زندگی می کند
7. Youth Exchange students will learn to resolve differences peaceably, not through war.
[ترجمه ترگمان]دانشجویان بورس جوانان یاد خواهند گرفت که اختلافات را با صلح حل کنند، نه از طریق جنگ
[ترجمه گوگل]دانش آموزان تبادل جوانان یاد خواهند گرفت که اختلافات را با صلح آمیز حل کنند، نه از طریق جنگ
[ترجمه گوگل]دانش آموزان تبادل جوانان یاد خواهند گرفت که اختلافات را با صلح آمیز حل کنند، نه از طریق جنگ
8. The two tribes live peaceably together.
[ترجمه ترگمان]دو قبیله با صلح و آرامش زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]دو قبیله با هم صلح آمیز زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]دو قبیله با هم صلح آمیز زندگی می کنند
9. Bishop Grantly died as he had lived, peaceably, slowly, without pain and without excitement.
[ترجمه ترگمان]اسقف Grantly، همچنانکه زندگی می کرد، آرام، آرام، آرام، بدون درد و بدون هیجان زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]اسقف گرانت پس از مرگ، به آرامی، آرام، بدون درد و بدون هیجان فوت کرد
[ترجمه گوگل]اسقف گرانت پس از مرگ، به آرامی، آرام، بدون درد و بدون هیجان فوت کرد
10. "OK, whatever you say," he had agreed peaceably.
[ترجمه ترگمان]او با صلح موافقت کرده بود
[ترجمه گوگل]'خوب، هر چه می گویند،' او با آرامش موافقت کرد
[ترجمه گوگل]'خوب، هر چه می گویند،' او با آرامش موافقت کرد
11. The rival guerrilla groups had agreed to stop fighting and settle their differences peaceably.
[ترجمه ترگمان]گروه های پارتیزانی رقیب توافق کردند که جنگ را متوقف کرده و اختلافات خود را با صلح حل کنند
[ترجمه گوگل]گروه های رقیب چریکی موافقت کردند که از جنگ و حل و فصل اختلافات خود با صلح آمیز متوقف شوند
[ترجمه گوگل]گروه های رقیب چریکی موافقت کردند که از جنگ و حل و فصل اختلافات خود با صلح آمیز متوقف شوند
12. One of the instruments by which this duty may be peaceably performed, is the judicial department.
[ترجمه ترگمان]یکی از ابزارهایی که این وظیفه ممکن است با صلح انجام شود، بخش قضایی است
[ترجمه گوگل]یکی از ابزارهایی که این وظیفه می تواند به صورت صلح آمیز انجام شود، اداره قضایی است
[ترجمه گوگل]یکی از ابزارهایی که این وظیفه می تواند به صورت صلح آمیز انجام شود، اداره قضایی است
13. He returned a week later, after widespread publicity, with more than twenty thousand marchers, who demonstrated peaceably.
[ترجمه ترگمان]او یک هفته بعد، پس از تبلیغات گسترده، با بیش از بیست هزار نفر از راهپیمایی کنندگان برگشت که با مسالمت تظاهرات کردند
[ترجمه گوگل]یک هفته بعد، پس از تبلیغ گسترده، با بیش از بیست هزار مارسر، که به صورت صلح آمیز نشان دادند، بازگشت
[ترجمه گوگل]یک هفته بعد، پس از تبلیغ گسترده، با بیش از بیست هزار مارسر، که به صورت صلح آمیز نشان دادند، بازگشت
14. The strikers, following the counsel of their leaders and the newspapers, had struggled peaceably enough.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب کنندگان، پس از مشورت با رهبران و روزنامه ها، به حد کافی با صلح و مسالمت همراه بودند
[ترجمه گوگل]مهاجمان، به دنبال مشاوره رهبران و روزنامه ها، به اندازه کافی مسالمت آمیز با هم جنگیده بودند
[ترجمه گوگل]مهاجمان، به دنبال مشاوره رهبران و روزنامه ها، به اندازه کافی مسالمت آمیز با هم جنگیده بودند
پیشنهاد کاربران
به طور مسالمت آمیز
به طور صلح آمیز
without violence or war, or in a peaceful way
بدون خشونت و درگیری و زور - ( با آرامش )
به طور صلح آمیز
without violence or war, or in a peaceful way
بدون خشونت و درگیری و زور - ( با آرامش )
به صلح
مسالمت آمیز
مسالمت جویانه
کلمات دیگر: