1. a spotted owl
جغد خال دار
2. the blind owl
بوف کور
3. wise as an owl
بسیار عاقل
4. the hoot of an owl
صدای جغد،هوهوی جغد
5. the knelling of an owl
آواز شوم جغد
6. the ominous cry of the owl
ناله بد شگون جغد
7. the ominous sound of an owl hooting
آواز شوم جغدی که هوهو می کند
8. The owl fluffed out its feathers.
[ترجمه ترگمان]جغد پر از پرها بود
[ترجمه گوگل]جغد از پرهایش پاشید
9. The owl swooped down on a mouse.
[ترجمه ترگمان]جغد از روی موشی پایین آمد
[ترجمه گوگل]جغد به یک موس بریده شد
10. Don't be such a silly owl.
[ترجمه ترگمان]این قدر جغد احمق نباش
[ترجمه گوگل]چنین جادوی احمقانه ای را نداشته باشید
11. The owl seems to have deserted its nest.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد جغد لانه خود را خالی کرده باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد جغد لانه اش را ترک کرده است
12. Out in the garden an owl hooted suddenly.
[ترجمه ترگمان]در باغ جغدی با صدای بلند هوهو کرد
[ترجمه گوگل]در باغ، یک جغد به طور ناگهانی شنیده می شود
13. I again heard the call of an owl.
[ترجمه ترگمان]باز هم صدای یک جغد را شنیدم
[ترجمه گوگل]دوباره صدای یک جغد را شنیدم
14. Somewhere in the stillness of the night an owl hooted.
[ترجمه ترگمان]یک جایی در سکوت شب هوهو کرد
[ترجمه گوگل]جایی که در فضای شبانه یک جغد خرد شده است
15. An owl can see in the dark.
[ترجمه ترگمان]یک جغد می تواند در تاریکی ببیند
[ترجمه گوگل]یک جغد می تواند در تاریکی ببیند
16. The owl was hooting.
[ترجمه ترگمان]جغد با صدای بلند هوهو می کرد
[ترجمه گوگل]جادو گرگ بود
17. The owl is a predatory bird which kills its prey with its claws.
[ترجمه ترگمان]جغد یک پرنده شکاری است که طعمه خود را با چنگال خود می کشد
[ترجمه گوگل]جغد یک پرنده خرابکار است که شکار خود را با پنجه هایش می کشد