1. Therapists should always be on the lookout for transference from their clients.
[ترجمه ترگمان]therapists همیشه مراقب انتقال از clients هستند
[ترجمه گوگل]درمانگران همیشه باید در جستجوی انتقال از مشتریان خود باشند
2. It is a struggle for a transference of power.
[ترجمه ترگمان]این یک نبرد برای انتقال قدرت است
[ترجمه گوگل]این یک مبارزه برای انتقال قدرت است
3. UN observers were there to ensure the smooth transference of power.
[ترجمه ترگمان]ناظران سازمان ملل در آنجا بودند تا انتقال آرام قدرت را تضمین کنند
[ترجمه گوگل]ناظران سازمان ملل متحد برای اطمینان از انتقال صاف قدرت بودند
4. There seems little transference of application from one subject to another.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که انتقال کمی از برنامه ها از یک موضوع به یک موضوع دیگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]انتقال کمی از کاربرد از یک موضوع به دیگری به نظر می رسد
5. The whole gentile constitution made the transference of private property from father to son impossible.
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی gentile انتقال مالکیت خصوصی را از پدر به پسر غیرممکن می ساخت
[ترجمه گوگل]تمام قانون اساسی نیاکان انتقال مالکیت خصوصی را از پدر به پسر غیر ممکن ساخت
6. The transference of emphasis upon truth-claims, in particular, seems to be a move in the right direction.
[ترجمه ترگمان]انتقال تاکید بر حقیقت - ادعاهای خاص، به طور خاص، حرکتی در جهت درست است
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد انتقال از تأکید بر ادعای حقیقت، به ویژه در جهت درست است
7. This is a direct transference to stone or brick building of the primitive wooden hut method mentioned earlier.
[ترجمه ترگمان]این یک انتقال مستقیم به سنگ یا ساختمان آجری خانه چوبی اولیه است که قبلا ذکر شد
[ترجمه گوگل]این یک انتقال مستقیم به ساختمان سنگ یا آجر از روش اولیه اولیه چوبی است
8. The transference of the principle of democratic centralism from party to state organization further weakens accountability and the role of elected bodies.
[ترجمه ترگمان]انتقال اصل آزادی دموکراتیک از طرف حزب به سازمان دولتی، مسئولیت پذیری و نقش سازمان های منتخب را تضعیف می کند
[ترجمه گوگل]انتقال اصل اصل مرکزی گرایی دموکراتیک از حزب به سازمان دولتی بیشتر پاسخگو بودن و نقش انتخابات را تضعیف می کند
9. Furthermore, the transference from Worcester to Lincoln of the concept of a ten-bayed concentric chapter house took place about 122
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، انتقال از ورسستر به لینکلن از مفهوم یک فصل ده bayed متحد المرکز در حدود ۱۲۲ قرار گرفت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، انتقال از ورسستر به لینکلن از مفهوم یک خانه فصل انحرافی ده بیدر در حدود 122
10. Transference of the right to use rural land is the inevitable demand of modern agricultural development.
[ترجمه ترگمان]transference حق استفاده از زمین روستایی، تقاضای اجتناب ناپذیر توسعه کشاورزی مدرن است
[ترجمه گوگل]انتقال حق استفاده از زمین های روستایی نیازمند اجتناب ناپذیر توسعه کشاورزی مدرن است
11. Transference, as of rights, or qualities, to a successor.
[ترجمه ترگمان]transference، به عنوان حقوق، یا صفات، به جانشین
[ترجمه گوگل]انتقال، به عنوان از حقوق و یا کیفیت، به یک جانشین
12. The risk transference and marketization of personal accident injury insurance, public liability insurance, accident insurance and property insurance were the main strategy.
[ترجمه ترگمان]انتقال ریسک و انتقال بیمه صدمات شخصی، بیمه مسئولیت عمومی، بیمه تصادف و بیمه دارایی مهم ترین استراتژی بودند
[ترجمه گوگل]انتقال ریسک و مارکیت بندی بیمه حوادث شخصی، بیمه مسئولیت عمومی، بیمه حوادث و بیمه اموال، استراتژی اصلی بود
13. Three commonly used electrochemical methods for measurement of transference number in dilute, ideal polymer electrolyte is presented.
[ترجمه ترگمان]سه روش الکتروشیمیایی معمولا برای اندازه گیری تعداد انتقال در الکترولیت رقیق و رقیق استفاده می شود
[ترجمه گوگل]سه روش الکتروشیمیایی معمول برای اندازه گیری تعداد انتقال در الکترولیت پلی اتیلن رقیق شده ارائه شده است
14. In translating process, cultural differences interfere with the transference of language and culture.
[ترجمه ترگمان]در ترجمه فرآیند، تفاوت های فرهنگی با انتقال زبان و فرهنگ تداخل پیدا می کند
[ترجمه گوگل]در ترجمه فرایند، تفاوت های فرهنگی با انتقال زبان و فرهنگ مواجه می شوند