کلمه جو
صفحه اصلی

lose track of time

پیشنهاد کاربران

گذشت زمان را حس نکردن

بی خبر ازساعت ( زمان ) بودن
Lose track of time ( exp ) :to be unaware of what time is it
Ex:I bought husband a watch , because he was always lossing track of time. Now he is never late.
من یک ساعت برای شوهرم خریدم، چون همیشه از گذر زمان بی خبر بود. اکنون دیگر هیچ وقت دیر نمی کند.

متوجه گذر زمان نشدن

to fail to stay aware of the time
از زمان/ساعت غافل شدن

( وقتی طرف نمیدونه ساعت چنده/چند شنبه است. یا اصطلاحا زمان از دست اش در میره/ در رفته )


to be unaware that so much time has passed


کلمات دیگر: